- خون
امروز: دوشنبه 11 مرداد 1395
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی
دسته: علوم انسانی
بازدید: 7 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 28 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 1خون
قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فروشگاه فایل سرطان خون (لوسمی)چیست؟ سرطان خون یالوسمی یا لوکمیا بیماری پیشرونده و بدخیم اعضای خون ساز بدن است که با تکثیر و تکامل ناقص گویچههای سفید خون و پیش سازهای آن در خون و مغز استخوان ایجاد میشود. لوسمی به معنی خون سفید است.لوسمی یکی از چهار سرطان شایع کودکان است. در بیماری لوکمی یا همان سرطان خون، مغز استخوان مقدار بسیار زیادی از سلولهای سفید خون غیرعادی تولید میکند. این سلولها با سلولهای خون نرمال و عادی متفاوت هستند و درست عمل نمیکنند. درنتیجه، تولید سلولهای سفید خون طبیعی را متوقف کرده و توانایی فرد را در مقابله با بیماریها از بین میبرند. سلولهای لوکمی همچنین بر تولید سایر انواع سلولهای خونی که توسط مغز استخوان ساخته میشود از جمله گلوبولهای قرمز خون که اکسیژن را به بافتهای بدن میرسانند، و همچنین پلاکتهای خونی که از لخته شدن خون جلوگیری میکنند، نیز فشار میآورد. نشانهها نشانههای نمادین لوکمی موارد زیر میباشند: کمخونی که با رنگ پریدگی و سستی یا خستگی مشخص میشود، کبودی پوست ، لثههای متورم و خونین، تب خفیف (38/5 درجه). غدههای لنفاوی متورم (با اینکه غدهها نه دردناک و نه قرمز میباشند). درد استخوان، خونریزی شدید و پیدرپی و پدیدار شدن خون در ادرار یا مدفوع کودک. نشانههایی همانند علایم لوکمی میتوانند در کودکانی که از اختلالات گوناگون دیگری رنج میبرند نیز ظاهر شوند. پزشکان وقتی به لوکمی مشکوک میشوند که نشانهها نمادین آن با بزرگی جگر یا طحال همراه باشند. هنگامی شک بیشتر میشود که سلولهای سفید سرطانی در لام خون محیطی دیده شود. تشخیص با آزمایش مغز استخوان قطعی میشود. انواع لوسمی بر اساس نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به دو دسته تقسیم میشود: لنفوئیدی یا لنفوبلاستی: این نوع لوکمی سلولهای لنفاوی یا لنفوسیت ها را تحت تاثیر قرار میدهد که بافتهای لنفاوی را میسازند. این بافت جزء اصلی سیستم ایمنی بدن است و در قسمتهای مختلف بدن شما از جمله غدد لنفاوی، طحال یا لوزهها یافت میشود. میلوئیدی یا مغز استخوانی: این نوع لوکمی سلولهای مغز استخوانی را تخت تاثیر قرار میدهند. سلولهای مغز استخوان شامل سلولهایی است که بعدا به گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید و سلولهای پلاکت ساز تبدیل میشوند. همچنین هر دو دسته لوسمی به دو نوع حاد و مزمن تقسیم می شوند لذا چهار نوع کلی لوسمی داریم (ALL ، CLL ، AML ، CML) سببشناسی پزشکان علت دقیق لوکمی را نمیدانند. به نظر میرسد که این بیماری از ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی ایجاد میشود. عامل مستعد و پیشتاز در ایجاد لوسمی مانند هر سرطان دیگری به هم خوردن نظم تقسیم سلولی است. پژوهشها روند بدخیمی بیماری لوسمی را به این عوامل ارتباط میدهند: ژنتیک: ناهنجاریهای ژنتیکی نقش بسیار مهمی در رشد لوکمی در بدن دارد. برخی بیماریهای /زنتیکی مثل سندرم داون، احتمال ابتلا به لوکمی را بالا میبرد. قرار گرفتن در معرض پرتو و برخی مواد شیمیایی خاص: افرادیکه در معرض پرتوهای خیلی قوی قرار گیرند مثل بازماندههای بمبهای اتمی یا رویدادهای رآکتورهای هستهای، احتمال دچار شدن به لوکمی در آنها بیشتر است. قرار گرفتن در معرض برخی موادشیمیایی خاص مثل بنزن نیز میتواند احتمال ابتلا به لوکمی را بالا ببرد. نارسایی سیستم ایمنی طبیعی بدن سن در میان بزرگسالان، آمادگی ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. افراد بالای 55 سال باید بیشتر مراقب علایم هشدار دهنده این بیماری باشند. با این حال لوسمی میتواند کودکان را هم در هر سنی گرفتار کند ولی بیشتر در سنین سه تا چهار سال اتفاق میافتد. روند تشخیص بیماری میتواند با شتاب یک به کندی پیشرفت کند. نزدیک 25 درصد گونههای لوکمی در جریان یک معاینه بالینی معمولی و پیش از اینکه نشانهها بیماری ظاهر شوند تشخیص داده میشوند. پزشکان معمولاً لوکمی مزمن را با آزمایش خون ساده قبل از شروع علائم تشخیص میدهند. روند تشخیص میتواند دربرگیرنده موارد زیر باشد: آزمایش جسمی: شناسایی نشانههای فیزیکی و جسمی لوکمی مثل رنگپریدگی ناشی از کم خونی، و ورم غدههای لنفاوی، کبد یا طحال آزمایش خون: شمارش تعداد گلوبولهای سفید یا پلاکتهای خون آزمایش سیتوژنتیک: این آزمایش تغییرات ایجاد شده در کروموزومها، ازجمله وجود کروموزوم فیلادلفیا را بررسی میکند. نمونه مغزاستخوان برای تایید تشخیص لوکمی و تعیین نوع و میزان پیشرفت آن در بدن، نیاز به آزمایشهای بیشتر است. درمان به علت بکارگیری داروهای ضدسرطان جدید بقای بیماران لوکمی در چند سال گذشته افزایش داشتهاست. این داروها منجر به فروکش نشانهها میگردند و در جریان درمان بیماری بدتر نمیشود و حتی بیماران تا اندازهای درمان میشوند. درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد. شیمی درمانی پرتو درمانی پیوند مغز استخوان و پیوند خون از مایع لزجی به نام پلاسما و یاخته های شناور آن که توسط مغز استخوان تولید می شود تشکیل شده است. مغز استخوان ماده ای نرم و اسفنجی شکل است که داخل استخوانها یافت می شود. این ماده حاوی یاخته هایی است که یاخته های مادر یا سلول پایه (Stem cell) نامیده می شود و وظیفه آنها تولید یاخته های خونی است. سه نوع یاخته خونی وجود دارد : گویچه های سفید خون (گلبولهای سفید) که مسئول دفاع بدن در مقابل عوامل خارجی هستند گویچههای قرمز خون (گلبولهای قرمز خون) که اکسیژن را به بافتها حمل کرده و فرآورده های زائد را از اندامها و بافتها جمع آوری می کنند پلاکتها که وظیفه انعقاد خون و جلوگیری از خونریزی را بر عهده دارند سرطان خون (لوسمی) نوعی بیماری پیشرونده و بدخیم اعضای خون ساز بدن است که با تکثیر و تکامل ناقص گویچههای سفید خون و پیش سازهای آن در خون و مغز استخوان ایجاد می شود. لوسمی یا لوکمی leukemia ریشه در زبان لاتین به معنای "خون سفید" دارد و فرآیند تکثیر، خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند. اجتماع این یاخته های سرطانی در خارج از مغز استخوان، موجب تشکیل توده هایی در اندامهای حیاتی بدن نظیر مغز و یا بزرگ شدن غده های لنفاوی، طحال، کبد و ناهنجاری عملکرد اندامهای حیاتی بدن می شوند. لوسمی شایع ترین سرطان اطفال در جهان است. لوسمی براساس طیف، شدت و سرعت پیشرفت روند بیماری به دو دسته حاد (acute) و مزمن (chronic) تعریف می شود. 1- لوسمی حاد، رشد سریع همراه با تعداد زیادی گویچه های سفید نارس است و مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار کوتاه است. 2- لوسمی مزمن، رشد آهسته همراه با تعداد بیشتری یاخته های سرطانی بالغ تر است و مدت زمان طولانی تا بروز علائم بالینی آن دارد. لوسمی نیز با توجه به نوع یاخته موجود در بافت مغز استخوان که دچار تراریختی و سرطان شده است تعریف می شود و اشکال مختلفی از این نوع سرطان وجود دارد که هر کدام نشانه ها و عوارض خاص خود را دارند. لوسمی بر اساس نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به دو دسته تقسیم می شود: i) لنفوئیدی (lymphocytic) یا لنفوبلاستی(lymphoblastic)ii) میلوئیدی ( myelogenous ) با توجه به طبقه بندی فوق، شایع ترین اشکال لوسمی بر اساس سرعت پیشرفت روند بیماری و نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به چهار گروه تقسیم می شود که عبارتند از: 1- لوسمی لنفوئیدی یا لنفو بلاستی حاد: لوسمی لنفو بلاستی حاد بیماریی است که در آن تعداد بسیار زیادی از گویچه های سفید خون که مسئول دفاع بدن در مقابل عوامل خارجی هستند و "لنفوسیت" نامیده می شوند و هنوز به طور کامل تکامل نیافته اند دچار اختلال شده و بطور فزاینده ای در خون محیطی (blood peripheral) و مغز استخوان یافت می شوند. علاوه بر این، تجمع این یاخته ها در بافتهای لنفاوی باعث بزرگ شدن این اندامها می شود. ازدیاد لنفوسیتها نیر منجر به کاهش تعداد سایر یاختههای خونی مانند گویچههای قرمز و پلاکت ها شده و این عدم تعادل یاختههای خونی منجر به کم خونی، خونریزی و عدم انعقاد خون می شود. مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار سریع و کوتاه است. لوسمی لنفوبلاستی حاد، شایع ترین نوع لوسمی در اطفال است که اغلب در کودکان بین سنین 2 تا 6 سال تظاهر می کند. گروه سنی دیگری که در مقابل این بیماری بیش از بقیه آسیب پذیر هستند، افراد بالای 75 سال را تشکیل می دهند. 2- لوسمی میلوئیدی حاد: تراریختگی یاخته های "میلوئید" گویچه های سفید خون است که فرآیند تکثیر و خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می کند. این نوع سرطان دارای چندین زیرگونه و میانگین سن ابتلا به آن 64 سال است. این نوع لوسمی در مقایسه با لوسمی لنفوسیتی حاد کمتر در کودکان دیده می شود اما کودکان مبتلا به سندرم دان (Down Syndrome) در سه سال ابتدایی زندگی استعداد بیشتری برای ابتلا به آن دارند. 3- لوسمی لنفوئیدی مزمن: شایع ترین نوع لوسمی بزرگسالان است. طیف رشد و پیشرفت این نوع لوسمی بسیار کند و آهسته است و اغلب در افراد سالمند تظاهر می کند. میانگین سن بروز لوسمی لنفوئیدی مزمن 60 سال است و ابتلا به آن در سنین پایین تر از 30 سال بسیار غیر طبیعی و در کودکان بسیار نادر است. این نوع لوسمی در مردان بالای 50 سال شایع تر است و اغلب به طور تصادفی و هنگام معاینات و آزمایش معمولی خون که افراد برای تشخیص بیماری های دیگر انجام می دهند، تشخیص داده می شود. 4- لوسمی میلوئیدی مزمن: این نوع لوسمی یک بیماری اکتسابی ناشی از یک نوع ناهنجاری در کروموزوم 22 یاخته های مغز استخوان است. لوسمی میلوئیدی مزمن در مردان بین سنین 40 تا 60 سال شایع تر است و افرادی که تحت تشعشعات یونیزه و یا تماس با بنزین و مشتقات آن قرار داشته اند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به آن هستند. علائم هشدار دهنده سرطان خون (لوسمی) احساس ناخوشی عمومی تظاهر لکههای دانه اناری زیرجلدی پوست (petechiae) لخته یا منعقد نشدن خون در پی ایجاد زخم یا بریدگی ضعف و خستگی مفرط عفونتهای مکرر و عود آنها دردهای استخوان و مفاصل تنگی نفس در اثر فعالیت تب و لرز و نشانه های شبه سرماخوردگی رنگ پریدگی پیشرونده تورم و بزرگی حجم غده های لنفادی، طحال و کبد احساس سیری و بیاشتهائی کم خونی خوابآلودگی خونریزی مکرر بینی تورم و خونریزی لثه ها ضعف و لاغری ممتد علاوه بر نشانه های فوق ممکن است عوارضی در بیمار ظاهر شود که به اجتماع یاخته ها و سرایت سرطان به اندامهای دیگر بدن مربوط باشد. در چنین مواردی بیمار از سردرد، حالت تهوع و استفراغ، کاهش سطح هوشیاری، تشنج، دید مضاعف، فلج اعصاب مغز، عدم حفظ تعادل، تورم در ناحیه گردن و صورت شکایت می کند. سبب شناسی: سرطان زایی لوسمی بیماری لوسمی یک فرآیند پویا است که توسط متغیرهای ناشناخته و مستقل متعددی موجب تغییرات مولکولی یاخته شده و منجر به تداخل در سیستم تکثیر یاخته های مغز استخوان میشود. عامل مستعد و پیشتاز در تظاهر لوسمی مانند هر سرطان دیگری به هم خوردن نظم تقسیم یاخته ای است. تحقیقات آماری و بالینی روند بدخیمی بیماری لوسمی را به این عوامل ارتباط می دهند: جنس- لوسمی در مردان بیشتر تظاهر می کند سابقه قبلی ابتلا به برخی از بیماری های خونی و یا سابقه قبلی به سرطان عوامل ژنتیکی و استعداد میزبان: عوامل ژنتیکی از جمله نقایصی در کروموزومها و انتقال ژن معیوب تشعشع- افرادی که در معرض تابش اشعه های یونیزه و یا هسته ای و سرطانزا قرار گرفته اند اعتیاد به دخانیات آلاینده های موجود در هوای محیط زیست و محل کار- ( مواد یونیزه ، مواد صنعتی و شیمیایی سمی مانند بنزین ومشتقات آن) نارسایی مکانیسم ایمنی طبیعی بدن سن- در میان بزرگسالان، استعداد ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. افراد بالای 55 سال باید بیشتر مراقب علائم هشدار دهنده این بیماری باشند. الگوهای غربالگری لوسمی با توجه به وضیعت عمومی سلامت فرد، بررسی های تشخیص لوسمی ممکن است شامل: 1- آزمایش خون: در شرایط طبیعی گویچه های سفید بالغ در خون محیطی (peripheral) یافت میشوند ولی زمانی که گویچههای سفید نارس که باید در مغز استخوان باشند به مقدار زیادی وارد خون محیطی می شوند عمدتا می تواند نشانه سرطانهای خون (لوسمی) باشد. آزمایش خون و شمارش و بررسی یاخته های شناور خون اولین گام جهت تشخیص لوسمی است. 2- نمونه برداری یا بیوپسی (biopsy) مغز استخوان: بررسی میکروسکوپی از نمونه بافت سرطان بسیار مهم است زیرا مطمئن ترین روش برای تشخیص لوسمی و نوع آن به حساب می آید. نمونه برداری از مایع مغز نخاع و نمونه برداری از غدد لنفاوی نیز از روش های تشخیصی سرطان خون است. 3- سازگاری بافتی (Tissue matching) : یاخته ها دارای انواع پروتئین های مختلف بر روی سطح خود هستند که از این پروتئین ها در آزمایش های ویژه خون برای تشخیص سازگاری بافتی استفاده می شود. موفقیت در پیوند مغز استخوان به تشابه و سازگاری مغز استخوان فرد دهنده با مغز استخوان فرد گیرنده بستگی دارد که از طریق این آزمایش سنجیده می شود. 4- بررسی کروموزومی (cytogenic analysis): از دیگر اقدامات تشخیص ژنتیکی در افتراق انواع لوسمی است. 5- عکسبرداری از قفسه سینه با تابش اشعه X – تشخیص طیف پراکندگی یاخته های مهاجم و غده های لنفاوی متورم در ناحیه قفسه سینه است. 6- سی تی اسکن (Computerised tomography scan)- در این روش دستگاه سی تی اسکن با گرفتن تعدادی عکس توسط اشعه ایکس، تصویری سه بعدی از بدن را نشان می دهد و از این طریق پراکندگی سرطان به بخش های دیگر بدن مشخص می شود. 7- پرتونگاری با استفاده از تشدید میدان مغناطیسی (MRI Scan) – این آزمایش مشابه سی تی اسکن است با این تفاوت که به جای تابش اشعه X از مغناطیس جهت عکسبرداری از اعضای بدن استفاده می شود. در این آزمایش بیمار به مدت 30 دقیقه به طور ساکن درون اتاقک این دستگاه می ماند و تصاویر مقطعی از بدن او تهیه می شود. 8- سونوگرافی (Ultrasound) در این شیوه از امواج صوتی جهت بررسی ساختار اندامها استفاده می شود. 9- معاینات بالینی: بررسی وضعیت غدد لنفاوی، طحال، کبد و دیگر اعضای بدن است. الگوهای درمان لوسمی فرآیند درمان لوسمی برای هر شخص معین با شرایط بیماری وی مرتبط است و الگوهای درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد. علاوه بر الگوهای رایج برای درمان انواع سرطان همچون شیمی درمانی و اشعه درمانی، از جمله می توان به روش های درمانی زیر اشاره کرد: - درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک - که مشتمل بر بازسازی، تحریک، هدایت و تقویت سیستم طبیعی دفاعی بدن بیمار است و با استفاده از آنتی بادی و هدایت سیستم دفاعی خود بیمار جهت مبارزه با سرطان صورت می گیرد. - جراحی – راهیابی یاخته های مهاجم لوسمی به سایر اندامهای بدن اغلب موجب تورم و بزرگی حجم غده های لنفادی و طحال و کبد می شود. الگوی درمانی محل ضایعه طحال، برداشتن آن از طریق جراحی "اسپلینکتومی" (splenectomy) است. - پیوند مغز استخوان و پیوند سلول های پایه ( Stem cell ) - جایگزینی مغز استخوان فرد بیمار با مغز استخوان سالم است تا بیمار بتواند مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی و یا پرتودرمانی را دریافت کند. شایع ترین اشکال پیوند مغز استخوان عبارتند از: پیوند "اتولوگ" (autologous) طی این نوع پیوند بیمار بافت پیوندی ( مغز استخوان ) خود را دریافت می کند. در این روش مغز استخوان بیمار را خارج و آن را در معرض داروهای ضد سرطان قرار می دهند تا یاخته های بدخیم کشته شوند. سپس محصول بدست آمده را منجمد و نگهداری می کنند. پیوند "سینژنئیک" Syngeneic - بیمار بافت پیوندی ( مغز استخوان ) را از عضو دیگر دو قلوی مشابه خود دریافت می کند. در این روش ابتدا بوسیله مقادیر زیادی از داروهای ضد سرطان همراه یا بدون پرتو درمانی، تمام مغز استخوان موجود در بدن بیمار را از بین می برند.سپس از عضو دیگر دو قلوی مشابه که شباهت بافتی زیادی با بدن بیمار دارد، مغز استخوان سالمی را تهیه می کنند . پیوند "آلوژنئیک" allogeneic : بیمار بافت پیوندی را از فردی غیر از خود یا دو قلوی مشابه خود (مثل برادر، خواهر، و یا هر یک از والدین و یا فردی که هیچگونه نسبتی با بیمار ندارد) دریافت می کند. این فرد باید سازگاری بافتی نزدیک با بدن بیمار داشته باشد . پس از تهیه بافت پیوندی از روش های فوق، به بیمار مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی همراه یا بدون پرتو درمانی می دهند تا باقیمانده مغز استخوان وی تخریب شود. در مرحله آخر مغز استخوان سالم را گرم کرده و بوسیله یک سوزن و از طریق سیاهرگ به بیمار تزریق می کنند تا جانشین مغز استخوان تخریب شده شود. پس از ورود بافت پیوندی به جریان خون، یاخته های پیوند زده شده به مغز استخوان هدایت شده و به تولید گویچه های سفید خون، گویچه های قرمز خون و پلاکتهای جدید می پردازند. ابتلاء به عفونت و خونریزی، تهوع، استفراغ، خستگی، بی اشتهایی، زخمهای دهانی، ریزش مو و واکنشهای پوستی از جمله عوارض جانبی پیوند مغز استخوان و پیوند سلول های پایه (Stem cell) است. امروزه با کاربردهای جدید الگوهای درمان پیوند مغز استخوان و درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک و داروهای جدید ضد سرطان و پیشرفت های علم ژنتیک و ساختار های ژن های انسانی امیدهای تازه ای برای غلبه بر این بیماری بوجود آمده است. داروی معجزه گر برای درمان سرطان خون اداره سرپرستی غذا و داروی آمریکا (FDA) اجازه مصرف داروی جدیدی بنام Gleevec که توسط یک کارخانه داروسازی سوئیسی تهیه و بوسیله محققین آمریکائی مورد بررسی قرار گرفته است را صادر کرد. این دارو بر عکس تمام داروهای موجود در بازار هیچگونه اثرات جانبی ندارد و فقط برروی پروتئین سلولهای سرطان اثر می گذارد و طی سه سال مطالعات علمی نتایجی معجزه آسا داشته و به همین جهت دولت آمریکا مصرف آن را بدون طی مراحل مختلف که حداقل 5 تا 8 سال طول می کشد قانونی اعلام کرده است . دانشمندان معتقدند که این دارو برروی سرطان مغز و روده بزرگ و پستان نیز می تواند مؤثر باشد. تا به حال 31 بیمار مبتلا به سرطان خون با این دارو معالجه شده اند.قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فایل سل
- قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیّر
امروز: دوشنبه 11 مرداد 1395
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی
دسته: علوم انسانی
بازدید: 8 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 28 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 1قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیّر
قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فروشگاه فایل سازگاری قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیّر (جستاری پیرامون ثوابت و متغیّرات)در تاریخ پنجشنبه، 16 خرداد 1387 - 21:01:00 توسط Admin کلید واژه: ثابت و متغیر، نوگرایی، اندیشهی جاودانگی و ملاکهای آنمحمّد عبدلی، دانشجوی کارشناسی فقه و حقوقاسلامی دانشگاه مذاهب اسلامیاشاره: از نظر ما مسلمانان، اسلام دین جامعی است که تمام نیازمندیهای مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی در آن پیش بینی شده است: ? ما فَرّطنا فی الکتابِ مِنْ شَیءٍ ?(1) «در کتاب (قرآن یا لوح المحفوظ) هیچ چیز را فرو گذار نکردهایم (و همه چیز را ضبط و به همه چیز پرداختهایم)». ? وَ نَزَّلنا عَلیکَ الکتابَ تِبیاناً لِکُلِّ شیءٍ ?(2) «و ما این کتاب (آسمانی را) را بر تو نازل کردهایم که بیانگر همه چیز است». تعبیر «مِن شَیءٍ» و «لِکُّل شَیءٍ» در قرآن به معنای اموری به کار رفته که انسان در زمینهی بندگی و رسیدن به کمال و توسعهی شخصیت بدانها نیازمند است، ولی در باب پیش آمدهای زمان، اسلام فقط به تحصیل دانشهای مفید دعوت نموده و توسعه و گسترش فرهنگ اسلامیو انسانی را خواستار شده است، پرپیدا است که وسایل گسترش و شیوهی تحصیل، نسبت به شرایط زمانی و مکانی تغییر مییابد و دگرگون میشود.قرطبی در تفسیر «مِن شَیءٍ» میگوید: « یعنی تمام امور دینی مبنا و دلیل قرآنی دارند؛ خواه مفصّل و مشروح یا مجمل و کوتاه که پیامبر -صلی الله و علیه و سلم- آنها را تشریح فرموده است و خواه دلیل اجماع یا قیاس که با نصّ کتاب مشروعیت آنها ثابت شده است».(1) سعدی نیز تبیان بودن قرآن را اینگونه تفسیر میکند: « منظور از تبیان، روشنگری اصول و فروع دین و احکام دنیا و آخرت و نیازهای بندگان است که با الفاظی واضح و معانی فخیم ذکر شده است».(2) 1. أنعام: 38 2. نحل: 89 3. قرطبی؛ الجامع لأحکام القرآن، 6: 420 4. سعدی؛ تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنّان، 4: 230 با اثبات جاودانگی قرآن، سرمدیت اصل شریعت و احکام عملی آن نیز ثابت میشود: ?إنّا نحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ و إنّا لَهُ لحَافظُونَ?(1) «ما خود قرآن را فرستادهایم و خود ما پاسدارآن میباشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون میداریم». ?لا یأتِیِه الباطلُ مِنْ بینِ یَدَیهِ و لا مِنْ خَلفِهِ?(2) «هیچگونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجه قرآن نمیگردد». ?هُوَ الّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دِینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ و لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ?(3) «خداست که پیامبر خود(محمّد) را همراه با هدایت و دین راستین(به میان مردم) روانه کرده است تا این آیین (کامل و شامل) را بر همهی آئین ها پیروز گرداند، هر چند که مشرکان نپسندند». از یک سو معتقدیم که اسلام ویژهی عصر و زمان معین و گروهی خاص و مکان محدودی نیست و تمام پهنهی زمان و مکان و گسترهی بیکران هستی، قلمرو اسلام است. از دیگر سو، هر روز موضوع تازهای در جوامع بشری پیدا میشود و حکم تازهای را میطلبد که باید فقه جوابگوی آن باشد، چه، از بررسی اصول کلّی اسلام درمییابیم که این آیین جهانشمول بوده و هیچیک از جنبههای حیات بشر را وانگذاشته است، از اینرو در عصری فقیهان به مطالعهی دقیق و عمیق در مبانی فقهی، قواعد فقهی و اصولی پرداختهاند و دیدگاههای گوناگونی عرضه داشتهاند. ابن خلدون در مقدمهی خود میگوید: «احوال جهان و ملت ها و فواید و عقاید آنان، به یک صورت و روش ثابت باقی نمیماند، بلکه با گذشت زمان دگرگون میشود و این دگرگونی همانگونه که در مورد اشخاص و اوقات و شهرها دیده میشود، در همهی آفاق بیکران هستی و در همهی زمانها و دولتها جریان دارد. این سنّت الهی است که در میان بندگانش جاری است».(4) 1. حجر: 9 2. فصلّت: 42 3. التوبه:33، الفتح:28 و الصف:9 4. ابن خلدون؛ مقدمة تاریخ، ص28 امام إبن القیّم میگوید: «احکام دو گونهاند: گونهای تغییر ناپذیر، ابدی و فرای زمان و مکان و اجتهاد اندیشمندان، مانند: وجوب تکلیف، حرام بودن محرّمات، حدود و کیفرهای شرعی و ... که نوگریز و اجتهاد ناپذیرند. گونهی دوم: احکامیهستند که بنابر اقتضای مصلحت و ضرورتهای زمانی و مکانی و شرایط موجود، تن به تغییر میدهند، مانند: میزان، شیوه و چگونگی تعزیرات که شارع بنابه مصلحت، به صورت قطعی آنها را مشخص نکرده و در مورد آنها قائل به تنوع و دگرگونی میباشد». وی پس از ذکر نمونههایی از اجرای عملی این امر در سنّت پیامبر(صلی الله علیه و سلم) و روش خلفای راشدین (رضی الله عنهم) چنین ادامه میدهد: «و این بابی است گسترده که بیشتر مردم در آن به اشتباه افتادهاند و احکام ثابت، ضروری و تغییرناپذیر را، با تعزیرات که بود و نبود آنها به مصلحت و اقتضای شرایط بستگی دارد، اشتباه گرفتهاند و هر دو را در هم آمیختهاند».(1) رویدادها سیلآسا و مسایل نوپیدای عصر کنونی نیز که نیاز به تلاش و تکاپوی نوینی دارند، فقیهان و نظریهپردازان معاصر را بر آن داشته تا نظریات و تولیدات علمیبیشماری در پهنهی اینگونه مسایل ارایه دهند، این تکاپو که از آن با عنوان سنّتگرایی و نوسازی یاد میشود، نمادها و دلایل فراوانی دارد که میتوان آنها را در منابع اسلام، شریعت و تاریخ آن یافت. ثبات و سنتگرایی در منابع اصلی، نصّی و قطعی و قانونگذاری که عبارتند از: قرآن و سنت نبوی، جلوهگر میباشند. قرآن سرچشمهی اصلی و قانون اساسی و سنت تفسیر نظری و بیان عملی قرآن بوده و هر دو منبع الهی و معصوم میباشند، لذا هیچ مسلمانی حقّ رویگردانی از آنها را ندارد: ?قُلْ أطیعُوا اللهَ و أطیعُوا الرَّسُولَ? (2) «بگو: از خدا و پیامبر(صلی الله و علیه و سلم) اطاعت کنید». ?إنَّما کانَ قولُ المؤمنینَ إذا دُعوا إلی اللهِ و رسولِهِ لِیَحُکمَ بینَهُم أنْ یَقُولُوا سمَِعنا و أَطَعْنا? (3) «مؤمنان هنگامیکه به سوی خدا و پیامبرش فراخوانده شود تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم». 1. إبن قیم جوزی؛ إغاثة اللهفان، ج1، صص 346تا349 به نقل از الخصائص العامة للإسلام، ص 205 2. نور: 54 3. نور: 51 تجددگرایی در منابع اجتهادی که میان فقهای مسلمان در میزان حجیّت و اعتبار استدلالی آنها اختلاف نظرهای گسترده و فراوانی وجود دارد، نمود پیدا میکند، مانند: إجماع، قیاس، استحسان، مصالح مرسله، قول صحابی، احکام شرایع پیشین و دیگر منابع اجتهادی و روشهای استنباط.(1) از این رو، اندیشمندان اسلامیبر اساس نیازهای ثابت و متغیّر انسانی، احکام اسلامیرا به دو دستهی ثابت و متغیّر تقسیم کرده اند. ثابت و متغیر یا مطلق و نسبی دو بعد اساسی پایایی شریعت اسلامیو از بایسته های آن به شمار میرود، چه، شریعت الهی از آغاز بعثت تا روز رستاخیز عهدهدار تأمین مصالح بشری بوده و هست. احکام ثابت به نیازهای ثابت و احکام متغیر به نیازهای متغیر ارتباط دارند متغیّرات قابل تطور و دگرگونی هستند که حرکت آنها نیز روی مدار ثوابت است، رمز پایداری احکام ثابت در ثبات آنها و عامل پیدایی احکام متغیر در سیّال بودن آنهاست. ابزارهای قانونگذاری آن در شریعت اسلام، احکام ثانویه و ابزار قانونگذاری ثوابت، احکام ثابت شریعت است. (2) 1. دکتر یوسف قرضاوی؛ الخصائص العامة للإسلام، صص203 و204 2. اسلام حقیقت و واقعیتی است ثابت، اما در ارتباط با واقعیت ثابت اسلام و برای دانستن و فهمیدن و انطباق آن با زمان، نیاز به تحول و تکامل دارد و هر تحول و تکاملی نیاز به پذیرش این اصل دارد که همه چیز در حال تغییر است. علی شریعتی؛ شناخت و تاریخ ادیان، ص144، احکام تعبّدی و آنچه بدانها ملحق است، تعبّدی هستند؛ چه، فقیهان بر این اجماع دارند که این دسته از احکام اصلاً قابلیت تغییر ندارند. امّا این احکام بر خلاف احکام معاملات و احکامیاز این قبیل است که مبتنی بر مصالح و نیازهای مردم هستند. از همین روی، متون شرعی نیز در این عرصه، عام بوده و در حدّ تعیین چهارچوب های کلّی است. مدکور؛ مدخل الفقه الإسلامی، ص102 بی تردید انسان دارای نیازهای فطری ثابتی است که احکام ثابت شریعت پاسخگوی همین جنبهی پایدار زندگی بشر است؛ مانند نیاز به عبادات، نیاز به آزادی و امنیت و نفی تبعیض، تأمین حداقل رفاه و... در همین حال به مرور زمان و شیوهی زندگی انسانها و نیز ارتباطات اجتماعی و نهادهای جامعه تغییر و تحول فراوانی به خود دیده است و آدمینیز پیوسته روابط تازه و پیچیده تری با پیرامون خود پیدا میکند، در چنین شرایطی مجتهد با استفاده از مکانیزم اجتهاد به عنوان نیروی محرّک اسلام به کشف ادلهی احکام - در عین وفاداری به اصول ثابت- اقدام مینماید و نیازهای نسل نو را به شیوه ای معقول و در پرتوی منقول پاسخ میدهد. پذیرش اینکه دین به نوع خاصّی از شکل زندگی یا لباس یا ... تقدس نبخشیده نه تنها باعث نقصان دین نیست، بلکه یکی از عوامل پایداری و انعطاف پذیری و تطبیق آن بر جوامع مختلف است. «دکتر صبحی صالح در فصل پنجم کتاب «معالم الشریعة الإسلامیة» زیر عنوان «روح الشریعة الإسلامیة» مبانی هماهنگی شریعت با شرایط نوین را برمیشمارد و با آنکه بر عصمت و ثبات احکام قرآن و سنت نبوی تأکید میورزد ولی اصرار دارد که این مطالب با دگرگونی و تغییر شرایط در حیات بشری منافاتی ندارد؛ چه، از بررسی شریعت الهی دو حقیقت اساسی روشن میشود، نخست آنکه دین تنها دربردارندهی قواعد و احکام کلی و اساسی و نیز نمونههایی از تطبیق آن قواعد و احکام کلّی بر وقایع جزیی است. دوم آنکه سکوت شارع از بیان احکام در بیشتر در فروع، قانونی معنادار و جهت حفظ سازگاری میان انسان و شرایط زمانی و مکانی است. بدینسان میتوان میان نوگرایی با ساختار قانونی که ناظر به اوضاع زمانی و مکانی است و روح شریعت که ناظر به حقایق بنیادی و جاودان است، آشتی و سازش برقرار کرد». (1) بدینسان قابلیت پایانناپذیری شریعت اسلامیدر راستای رشد و توسعهی همه جانبهی بشریت بر همگان روشن میشود،(2) 1. صبحی صالح؛ معالم الشریعة الإسلامیة، ص 57 به بعد 2. یکی از عواملی که مانع رشد و حرکت اسلام شد و از اسلام خلّاق و پرشور یک اسلام ضعیف و سطحی و راکد ساخت؛ مرگ روح اجتهاد در اسلام بود، که دیگر اسلام با روح زمانه پیشرفت نکرد و درجا زد. اجتهاد، اسلام را با زمان هماهنگ و همنوا میساخت. اجتهاد در جستجوی حقایق اسلام بود و سعی میکرد بر اساس تحوّل و تکامل نیازها، احکام جدید را استنباط کند و از کهنه شدن اسلام جلوگیری به عمل آورد. علی شریعتی؛ چه باید کرد؟، ص 379. چنانچه اجتهاد در دین متوقّف شود، نه تنها کوشش پیامبر عالیقدر-صلی الله علیه و سلم- بیثمر میماند، چه، فرهنگ اسلامی،بلکه اساساً اسلام از مسیر تاریخ و تکامل بر کنار میشود... فرهنگی است متحرک و سازنده و همواره انسان را در راه پیشروی و تقدّم در همهی جوانب گوناگون و تطوّر عقلی تشویق میکند و هر اکتشاف جدید و شناسایی رمزی از رموز طبیعت را جزء هدف خلقت انسان و کمال او میشناسد. پردهبرداری از اسرار طبیعت در قاموس فرهنگ اسلامیراهی به سوی شناسایی پروردگار شناخته شده و سیر در این راه به عنوان اساس دعوت پیامبر(ص)یک عبادت و نزدیکی به خدا و کمال انسانی لازم شمرده شده است.(1) … اکرم-صلی الله علیه و سلم- تقویت عقل و آزادی آن از خمودگی و تقالید ومواریث جاهلیت بود و همیکوشید تا انسان را به خودش بشناساند و قدرت و سرمایهی معنویاش را به وی بنمایاند و آنچه را موجب استقلال فکر و شخصیت است با آیات بیّنات و دستورات عملی بیان کرد. پس از آن درهای کوشش و اجتهاد در ابواب مختلف فقهی را بر اساس کتاب و سنّت به روی هم باز گذارد. محمد باقر صدر؛ اسلام و فرهنگ قرن بیستم، ص44 1. همان منبع پیشین، ص 39 ثوابت کدامند؟ اصول ثابت و همگانی، قوانینی ابدی و همیشگی هستند که دگرگونی بدانها راه ندارد. به دیگر سخن، آن قسمت از مسائل اخلاقی، و شئون اجتماعی و قوانین مدنی و جزائی، که از اصول فطری و غرایض ثابت انسانی مایه میگیرد و طبعاً در همه جوامع و اجتماعات یکسان است، قوانین مربوط به آن در اسلام ثابت و فرای زمان و مکان است و جزئیات آن در اسلام پیش بینی شده است، زیرا هر انسانی دارای یک سلسله غرایض و روحیات و خواستههای درونی است که معرّف وجود او بوده و او را از حیوانات جدا میسازد، و این غرایض و امور فطری جزء حقیقت وجود او است، و با گذشت زمان هرگز تغییر نمیپذیرد.(1) قرآن در باب اینکه تمام اصول اساسی جهانبینی اسلامیو اخلاق و روابط عادلانه و... را در خود دارد، میفرماید: ?و تمّت کلمةُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لا مُبدِّلَ لِکَلماتِهِ? (2) «فرمان پروردگار تو صادقانه و دادگرانه انجام میپذیرد و هیچکس نمیتواند فرمانهای او را دگرگونه کند(و جلوی دستورات او را بگیرد)». صاحب کتاب «الموافقات» در بیان اصول و احکام ثابت اسلام مینویسد: «هیچ گونه ابطال، تخصیص، تقیید و ازالهای در اصول بنیادین دین بنابر احوال مکلفین و شرایط زمان و مکان صورت نمیگیرد و هر آنچه سبب، شرط، واجب، مندوب و...بنیان شده باشد، همان خواهد بود». اصول ثابت، نه تنها از نظر اسلام تغییر پذیر نیست، بلکه در همهی زمانها باید جزء اصول زندگی بشر قرار گیرد و جنبهی فطری دارد و از آنجایی که این فطرت تحت هر ظروف و شرایطی ثابت و پایدار است هیچگونه تغییری در آن روی نمیدهد، 1. اصل تطابق دستگاه تشریع با دستگاه تکوین (اصل فطری بودن احکام): بینشها و گرایشهای همگانی و همیشگی بشر را فطرت او نامیده اند که طبعاً در دو زمینهی عقل نظری و عملی یافت میشود- و البته با غرایز بشر و سایر حیوانات متفاوت است- این فطریات از آنجا که تعبیهی دستگاه آفرینش در بعد تکوینی انسان است، میبایست با تمهیدات قانونگذاری آفریدگار در بعد تشریعی هماهنگ افتد و این از خصوصیات دین کامل است که احکام آن و ملاکهای این احکام با گرایشهای ذاتی-فطری و متعالی انسان در تضاد نیافتد. این را همچنین میتوان مقارنت و تطابق ارادهی تشریعی و تکوینی خداوند نامید. سعید رحیمیان؛ فقه و زمان، ص39، برای تفصیل بیشتر بنگرید به: سید قطب؛ هذا الدین، ص 3 تا ص 14 2. الأنعام: 115 3. شاطبی؛ الموافقات، 1/78و79 با اندکی تلخیص. پس، این سنن و نظاماتی که بر اساس فطرت پایه گذاری شده، همواره و در شرایط مختلف به همین صورت پایدار و جاوید خواهد ماند و کسی نمیتواند با عناوینی چون تجدید، پیشرفت، نوآوری و... متعرض آنها شود؛ مثلاً انسان یک موجود اجتماعی است، که برای زندگی دسته جمعی آفریده شده است. و همچنین او در زندگی خود به تشکیل خانواده نیاز دارد و بدون این اجتماع کوچک، زندگی طبیعی وی امکانپذیر نیست. از این رو، اصل زندگی انسان بصورت جمعی، جزء حقیقت وجود او بوده و هرگز از وی جدا نمیگردد؛ در این صورت قوانین مربوط به برقراری نظم و عدالت اجتماعی و روابط حقوقی افراد، و وظایف زن و شوهر در برابر یکدیگر، همواره باید ثابت و ابدی باشد. زیرا جامعهی انسانی با تمام تحولات و تغییراتی که دارد هرگز اصل «اجتماعی» بودن انسان را تغییر نمیدهد، بنابراین قوانینی که برای حفظ اجتماعی بودن وی تنظیم میگردد، هرگز تغییر نخواهد پذیرفت. همچنین زندگی انسان برخلاف جانداران دیگر مانند: زنبور عسل و مورچه که زندگی دسته جمعی دارند، براساس قانون تکامل نهاده شده است، لذا قوانین مربوط به اصول تکامل اجتماع باید همیشه ثابت و لایتغیّر باشد. علاقهی پدر و مادر به کودکان یک علاقهی فطری و طبیعی است، بر این اساس حقوقی مانند: ارث و تربیت و... که وضع میگردد، باید ثابت و ابدی باشد. دراین موارد نمونه های فراوان دیگری، وجود دارد که بیان میدارد اساس قوانین اسلامیرا فطرت و غریزه ثابت و پایدار انسان تشکیل میدهد؛ و در این صورت باید قوانین مربوط به آنها، ابدی و دائمیباشند، زیرا درست است که شکل اجتماع در هر عصر دگرگونی پیدا میکند، ولی انسان قرن بیستم از نظر فطرت و روحیه و غریزه و تمایلات ثابت طبیعی مثل همان انسان قرن دهم است و انسانیّت و مشخصات و روحیّات هر دو از نظر کلّی یکی است و هرگز غرایز و مشخصات وجودی آنها دگرگون نشده است. از این رو، اسلام برای اجتماع، اصول حقوق افراد، روابط عمومیمردم، روابط خانوادگی، ازدواج، تجارت، و مسائل مالی و مانند آنها ، قوانین ثابتی وضع نموده است. علاوه بر این برخی کارها مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی ثابت و پایداری دارند که با گذشت زمان تغییر نمیپذیرند و طبعاً باید قوانین ثابت و همیشگی داشته باشد؛ مثلاً دروغ، خیانت، و بی بند و باری همواره زشت و تباه کننده اجتماع بوده و هست؛ از این نظر باید تحریم و ممنوعیت آنها ابدی و دائمیباشد، زیرا گرچه شکل اجتماع تغییر میکند ولی زیان این اعمال همان است که قبلاً بوده است، همچنین قوانین مربوط به تهذیب نفس و فضایل اخلاقی و سجایای انسانی، مانند: وظیفه شناسی، نوعدوستی، و رعایت عدالت و... باید دائمیو همیشگی باشد و تغییر و تبدیل در آنها راه پیدا نکند، بنابراین قانون مربوط به چهارده قرن پیش در اینگونه مسائل و موارد دیگری که براساس فطریات و غرایز انسانی است، با یک بینش خاصّ که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و ارزیابی غرایز او وضع شده است، خواهد توانست جهان کنونی و همچنین اجتماعات آینده را به بهترین شیوه اداره کند. متغیّرات کدامند؟ اصول و مقرّرات متغیّر و متحوّلی هستند که با مقتضیّات زمان و مکان(1) تغییر پیدا میکند. یعنی آن دسته از مقرّراتی که مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی است و به نسبت جوامع مختلف، متفاوت است؛ برای آنها در قوانین اسلام اصول کلّی مشخص شده که با توجه به آنها باید جزئیات آن طبق نیازمندیهای اعصار و قرون و جوامع مختلف توسط محقّقان اسلامیتعیین گردد، این دسته احکام بیشتر در رویدادهای اقتصادی و اجتماعی رخ مینمایاند. زیرا بشر علاوه بر غرائز ثابت و لایتغیر، دارای شرایط زمانی و مکانی است که با دگرگونی آنها وضع او نیز تغییر خواهد نمود، در این صورت جملگی مقررات مربوط به این موضوع، باید در حال تغییر باشد؛ از این نظر، در اسلام برای این نوع موضوعات، احکام خاصی وضع نشده است و احکام آنها همواره تابع شرایطی است که در پیرامون وجود دارد. فرجام سخن اینکه مسایل فرعی و حاشیهای دین که نصّ قطعی الدلاله و صریحی دربارهی آنها نیامده مانند: مسایل روزمرهی اقتصادی و فرهنگی و اداری و صنعت و... با حفظ اصول و ارزشهای آنها از طریق اجتهاد و تحقیقات علمیکارشناسانه و درک مقاصد شریعت قابل تغییر و دگرگونی هستند. 1. تفکر همسازگرایی اسلام با شرایط زمان و مکان، اندیشهای است که در دورهی بیداری اسلامیپدیدار گشته و اولین جرقههای آن در ذهن شهید سید قطب، رشیدرضا، محمدعبده درخشید و توسط اندیشمندانی چون شلتوت، قرضاوی، غزالی مصری تداوم یافت؛ مقتضیات زمان و مکان یعنی رویدادهایی که در یک دوره پیش میآید و نیازهایی پدید میآورد و زندگی مردم را تحت تأثیر خود قرار میدهد. با توجه با ظروف و شرایط مجتهد این دسته از احکام را تغییر میدهد و با زمانه سازگار میسازد. از اقسام تأثیرات زمان و مکان میتوان موارد زیر را نام برد: دگرگونی ارزشهای اخلاقی؛ مانند: روابط میان زن و شوهر عوامل جغرافیایی و تحولات مکانی؛ مانند: رسیدن دختران به سن بلوغ پیشرفت علوم و تکنولوژی؛ مانند: رفع عیوب نکاح به وسیلهی دانش پزشکی تغییر زمینهی اجرایی قانون؛ مانند: بردگی 2. قرآن شدیداً صدور حکم بدون پشتوانهی شرعی و با تبعیت از هوی را منع میکند: ?و أن أحکُم بینَهم بما أنزلَ اللهُ و لا تَتَبِّع أهواءَهم و احذرهم أن یفتنُوکَ عَن بعضِ ما أنزَلَ اللهُ إلیکَ? المائده: 49 «در میان آنان طبق چیزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است و از امیال و آرزوهای آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که (با کذب و حقپوشی و خیانت و غرضورزی) تو را از برخی چیزهایی که خدا بر تو نازل کرده است به دور و منحرف نکنند». غزالی در المستصفی از متغیّرات به «ما لا نصّ فیه» تعبیر میکند و مینویسد: « در واقعهای که نصّی در آن نیست حکم معینی وجود ندارد که مجتهد از طریق ظنّ دنبال آن برود. بلکه حکم، تابع ظنّ مجتهد است و به تعبیر دیگر: حکم خداوند متعال بر هر مجتهدی همان است که بر ظنّ او غالب میشود و رأی مختار ما (غزالی) نیز همین بوده و قاضی (ابوبکر باقلانی) نیز همین عقیده را پذیرفته است ».(1) دکتر قرضاوی عرصهی ثوابت و متغیرات را اینگونه تعریف میکند: «مقاصد و اهداف شارع ثابت، ولی اسباب و روشهای تحقق آن متغیر است، اصول و کلیّات دین ثابت و فروع و جزئیات قابل دگرگونی است، ثبات مربوط به اصول اساسی دین و اخلاق و تجدّد ودگرگونی مربوط به امور دنیوی و عملی است».(2) ضرورت اجتهاد نیز از اینجا روشن میشود، بدین معنی که در هر عصری باید افراد کارشناس احکام مسایل متغیر را از اصول ثابت اسلامیاستخراج کنند. زیرا با استفاده از مکانیزم اجتهاد و به کارگیری نیروی خدادادی اندیشه و تفکر است که میتوان پاسخگوی پرسشهای فراوان و نیازهای نوخاستهی جامعه بود، به بیانی دیگر این مسایل در پرتوی اصول تعریف شدهی شریعت و با پالایش و بازنگری و نیز در نظر گرفتن عرف، مصالح و مفاسد، عدم تعارض با ثوابت و... حلّ میشود، بنابراین از این نظر خلأ قانونی وجود ندارد.(3) فرجام سخن: اسلام تنها شریعتی است که برنامهی تکامل واقعی حیات را برای بشریت به ارمغان آورده بشریت است و تمام جوانب مختلف زندگی انسان از جمله دانش، سیاست، اقتصاد، اجتماع،... را در ضمن قواعدی فراگیر و همگانی در خود گنجانده است، از اینرو اهمیت اجتهاد و تلاش برای تجدید و لزوم آن برای استمرار و بایستگی شریعت بیش از پیش آشکار می-شود، چه، مجتهد یا نظریهپرداز با در نظر گرفتن این قواعد و اصول شمولدار، حکم تغییرات نوین را مشخص نماید و بدینسان اسلام را با همراه با دیگر تحولات و تغییرات جامعه، همسو و هماهنگ میسازد و تبلیغاتی که شعار انحصار دین در محدودهی مناسک دینی و عبادات ظاهری و راندن آن از گسترهی حیات را سر میدهند، ریشهکن مینماید.منابع:1) غزالی؛ المستصفی، 2/263، زرقاء؛ شرح القواعد الفقهیة، ص227 و ابن القیم؛ أعلام الموقعین، 3/5 2) یوسف قرضاوی؛ الإسلام و العلمانیة وجهاً لوجه، ص 151 3. برای مطالعهی بیشتر بنگرید به: محمد سعید رمضان بوطی؛ ضوابط المصلحة فی الشریعة الإسلامیة، طه جابر العوانی؛ مقاصد الشریعة، دکتر حسین صابری؛ فقه و مصالح عرفی پانوشتها: 1) آمدی، سیف الدین؛ الإحکام فی أصول الأحکام: بیروت، دارالکتب العربی، 1404ق 2) ابن خلدون، عبدالرحمن؛ مقدمة التاریخ: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1398ق 3) احمیدان، زیاد محمد؛ مقاصد الشریعة الإسلامیة: بیروت، مؤسسة الرسالة ناشرون، 1429ق4) الهامی، داوود؛ اسلام دین جهانی و جاودانگی: قم، دارالتبلیغ، بیتا 5) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی؛ فصلنامهی تخصصی فقه و حقوق: تهران، سال اول، شمارهی سوم6) الجوزیة، ابن القیم؛ أعلام الموقعین عن رب العالمین: بیروت، دارالکتاب العربی، 1416ق7) جولدتسهیر، اجناس؛ العقیده و الشریعة فی الإسلام: بیروت، دارالرائد العربی، 1946م8) حکیم، سید محمد تقی؛ الأصول العامة للفقه المقارن: قم، مجمع جهانی اهل بیت، 1418ق9) خسرو پناه، عبدالحسین؛ اسلام و نیازهای زمان: مجلهی تخصصی کلام اسلامی، سال پنجم، شمارهی دوازدهم10)خلاف، عبدالوهاب؛ مصادر التشریع فی ما لا نصّ فیه: کویت، دارالقلم، 1972ق11) ــــــــــــــ؛ علم أصول الفقه: کویت، دارالقلم، 1983ق12) رحیمیان، سعید؛ فقه و زمان: شیراز، نوید شیراز، 1379ش13) ریسونی، احمد/ باروت، جمال؛ گفتگوهایی برای قرن جدید: اجتهاد(متن، واقعیت، مصلحت): ترجمهی: محمد محّق: مشهد، به نشر، 1385 ش14) زرقاء، محمّد؛ شرح القواعد الفقهیة: دمشق، دارالقلم، 1419ق1415) زیدان، عبدالکریم؛ الوجیز فی أصول الفقه: بیروت، الرسالة، 1427ق16) الزین، سمیح عاطف؛ الإسلام و ثقافة الإنسان: بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1933م17) سعدی، عبدالرحمن بن ناصر؛ تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنّان: ریاض، دارالسلام، 1422ق18) شاطبی، حافظ ابواسحاق ابراهیم؛ الموافقات فی أصول الشریعة: بیروت، دارالفکر، 1418ق19) شریعتی، علی؛ شناخت و تاریخ ادیان: تهران، البرز، بی تا 20) ـــــــــــ؛ چه باید کرد؟: تهران، قلم، 1373ش21) شوکانی، محمد بن علی؛ إرشاد الفحول إلی تحقیق الحقّ من علم الأصول: دمشق، دارالکلم الطیّب، 1427ق 22) صالح، صبحی؛ الإسلام و مستقبل الحضارة: بیروت، دارالشوری، 1990ق 23) ـــــــــــ؛ معالم الشریعة الإسلامیة: بیروت، دارالعلم للملایین، 1982ق24) صدر، محمد باقر؛ اسلام و فرهنگ قرن بیستم: ترجمهی: علی حجتی کرمانی: تهران، آوند دانش، 1379ش25) العالم، یوسف حامد؛ المقاصد العامة للشریعة الإسلامیة: قاهره، دارالحدیث، بی تا26) عویس، عبدالحلیم و دیگران؛ موسوعة الفقه الإسلامیالمعاصر: قاهره، دارالوفاء، 1426ق27) غزالی، امام محمد؛ المستصفی: بیروت، دارالفکر، بی تا28) قرضاوی، یوسف؛ الإسلام و العلمانیة وجهاً لوجه: بیروت، الرسالة، 1417ق29) ــــــــــــــ؛ الخصائص العامة للإسلام: قاهره، مکتبة وهبة، 1409ق30) قرطبی، محمد بن احمد؛ الجامع لأحکام القرآن: بیروت، مؤسسة التأریخ العربی، 1405ق31) قطب، سید؛ فی ظلال القرآن: بیروت، دارالشروق، 1417ق32) مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛ مجلهی اندیشهی تقریب: تهران، سال دوم، شمارهی پنجم33) محمد عاشور، مجدی محمد؛ الثابت و المتغیر فی فکر الإمام أبی إسحاق الشاطبی: الإمارات المتحدة العربیة-دبی، دارالبحوث الإسلامیة و إحیاء التراث، 1423ق34) مدکور، محمد سلام؛ مدخل الفقه الإسلامی: قاهرة، الدارالقومیة، 1384ق35) مطهری، مرتضی؛ اسلام و نیازهای زمان: تهران، صدرا، 1386ش36) مودودی، أبوالأعلی؛ مبادی اسلام و فلسفهی احکام: ترجمهی: غلامرضا سعیدی: تهران، احسان، 1376ش37) نعمتی، احمد؛ اجتهاد و سیر تاریخی آن: تهران، احسان، 1376ش پایانقیمت فایل فقط 2,500 تومان
برچسب ها : قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیّر , قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیّر
- جاودانگی قرآ1
امروز: دوشنبه 11 مرداد 1395
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی
دسته: علوم انسانی
بازدید: 6 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 26 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 5جاودانگی قرآ1
قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فروشگاه فایل راز جاودانگی قرآن یکی از ویژگیهای برتر قرآن در کنار جامعیت و جهانی بودن، جاودانگی آن است؛ یعنی قرآن به زمانی خاص یا ملت یا گروهی ویژه، اختصاص ندارد و به فراخنای حیات بشری تا پگاه رستاخیز با تمام اقوام و ملل و زبانها و ملیتها به گفتگو میپردازد. قرآن به عنوان تنها کتاب آسمانی تحریف نیافته، گفتار و پیام خداوند را، به طور مستقیم در دسترس بشریت قرار داده است، و ناسخ آن نخواهد آمد. بدین جهت پیامبر اکرم (ص) در خطبة الوداع با عنوان « ثقل اکبر» از آن یاد کرد. برگهای زرین تاریخ این کتاب ـ از آغاز ظهور تاکنون ـ برای هر مخاطب منصفی این امر را به اثبات میرساند که قرآن با برخورداری از اصل جاودانگی و میزان حضور درمیان جهانیان و نقشآفرینی در تحولات اساسی جهانی و اهتمامی که از سوی پیروان عموم ادیان و مذاهب به آن شده، بیهمتاست. « مایکل هارت» ـ نویسنده و مورخ امریکایی ـ پس از سالها تحقیق و پژوهش و مصاحبه با شخصیتهای معروف و طبقات مختلف مردمی،درباره یکصد تن از انسانهای بانفوذ و تأثیرگذار در طول تاریخ بشری، اعم از پیامبران، نوابغ، پادشاهان و... کتابی به نام « یکصد انسان سرنوشتساز تاریخ» منتشر کرد. در صدر این ردهبندی صد نفری، نام پیامبر اسلام به عنوان « محمد متنفذترین انسان تاریخ» آمده است1. همچنین پس از جنگ جهانی دوم، یک پژوهشگر انگلیسی با تألیف کتابی با عنوان « کتابهایی که دنیا را به حرکت درآورده »، ده کتاب را به عنوان بهترین و تأثیرگذارترین کتابهای تاریخ بشری معرفی کرد، که در صدر آنها قرآن و سپس انجیل قرار دارد. میزان اهتمام مسلمانان نسبت به قرآن از آغاز تاکنون جای هیچ گفتوگو ندارد و به یقین میتوان ادعا کرد که قرآن در تمام تاریخ تابناک خود کانون توجه همه فرق اسلامی و دانشجویان همه شاخههای علوم اسلامی بوده و بدون تردید بیشترین آثار و نگاشتههای علمی اندیشمندان اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم ناظر به قرآن بوده و هست. اینک جای این پرسش است که راز جاودانگی قرآن در چیست ؟ به راستی قرآن دارای چه عناصر و ویژگیهاست که آن را جاودانه ساخته است ؟ آنچه در این مقاله دنبال شده، پاسخ اجمالی به این پرسش سترگ و بررسی مختصر هشت عامل مهم از عوامل جاودانگی قرآن است که به ترتیب عباراتند از : 1. برخورداری از عمق و ژرفا، 2. کلان نگری، 3. تمرکز بر نیازهای اساسی، 4.پاسخگویی به نیازهای هر عصر، 5. برخورداری از استدلال و برهان، 6. تکیه بر مبانی فطرت، 7. رعایت نزاهت در بیان ( پیرایش سخن )، 8. رعایت عناصر زیباشناختی. از میان این عوامل، هفت عامل نخست به محتوا و مضمون قرآن ناظر است و عامل هشتم به ساختار وشکل ارائه محتوای قرآن مربوط میشود. اینک به بررسی این عوامل میپردازیم : 1. برخورداری از عمق و ژرفا قرآن کتابی است که در نگاه بدوی، ساده و سطحی به نظر میرسد اما هنگامی که شخصی به تدبر وتفکر در آن میپردازد، درمییابد که به عکس آنچه درنگاه اولیه به نظرش آمده، این کتاب بس عمیق و ژرف است. شاید بتوان قرآن را از این جهت، بسان کتاب طبیعت دانست. پدیدههای طبیعی بسان درختی در باغ، در نگاه نخست، بسیار ساده و فاقد ژرفا به نظر میرسند، و بسیار میشود که انسان را فریفته ظاهر زیبای خود میسازد؛ اما وقتی با نگاه یک عارف یا یک زیستشناس به آن چشم دوخته شود هزاران رمز و راز در آن فراچنگ میآید. به راستی آیا چنان نیست که اسرار ناپیدای درون هر یک از پدیدههای طبیعت، سدههای متمادی است که انسان را در تفکر و تدبر فرو برده و او هر بار با کشف بخشی از اسرار آن اعتراف میکند که هنوز افقهای ناگشوده و ناشناخته بسیار است؟! از همین رو است که حضرت امیر (ع) قرآن را این چنین توصیف فرمودهاند: « ظاهره انیق و باطنه عمیق. ظاهرش زیبا و باطنش ژرف است »3. ملاحظه میشود که میان کتاب طبیعت و کتاب شریعت ( قرآن ) شباهتهای بسیاری وجود دارد. به خاطر برخورداری قرآن از چنین ژرفایی در آیات زیادی از خود قرآن بر تدبیر و تفکر در آن تأکید شده است. نظیر آیه « افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا اختلافاً کثیراً. ( نساء / 82 ) آیا در آن تدبر و تفکر نمیکنند ؟ و اگر قرآن از جانب غیر خداوند میبود، در قرآن اختلاف زیادی مییافتند ». چنان که در برخی آیات، به تدبر در کتاب هستی، دعوت شده است نظیر آیه: « و فی الارض آیات للمومنین و فی انفسکم أفلا تبصرون ( ذاریات /21) در زمین و در وجود خودتان، نشانههایی باری مومنان است، آیا نمیگردید ». پیامبر اکرم (ص) در گفتار بلندی درباره قرآن چنین فرمود « ما من آیة الا و لها ظهرو بطن. هیچ آیهای نیست مگر آنکه افزون بر ظاهر دارای باطن است»4. و امام علی (ع) درجایی دیگر، قرآن را مایه سیرابی عطش دانشمندان دانسته است « و جعله ریّاً لعطش العلماء. خداوند قرآن را وسیله سیرابی عطش اندیشهورزان قرار داده است »5. گاه برخی از آیات و سورههای قرآن چنان ژرف و عمیقاند که در روایات آمده است مخاطب آنها تنها مردانی ژرفاندیش در آخرالزمان هستند. در روایتی از امام سجاد (ع) چنین آمده که : « چون خداوند متعال میدانست در آخرالزمان، مردم ژرفاندیش پدید خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه نخست سوره حدید را برای آنان فرو فرستاده است»6. در روایتی دیگر آمده است که سوره توحید، ثلث قرآن است؛ بدین جهت هر بار پنج آیهای، نظیر سوره توحید، دارای چه عمق و ژرفایی است که یک سوم معارف و مفاهیم قرآن را درخود جای داده و برای فهم ژرفای آن پدیدار شدن مردانی ژرفاندیش در آخرالزمان لازم میباشد؟ آیا نگاهی بدوی به این سوره که بارها در نمازهای خود تکرارش میکنیم چنین عمقی را بدست میدهد؟! عارف و مفسر ژرفاندیش ـ امام خمینی (ره) ـ در این باره چنین میگوید: « آیاتی در روایات ما وارد شده است که برای متعمقین آخرالزمان وارد شده است، مثل سوره توحید و شش آیه از سوره حدید؛ گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الان و تا بعدها بشود آن طوری که باید باشد، کشف شود. تحقیقات بسیار ارزندهای هم صورت گرفته، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است. همین آیه شریفه « هوالاول و الاخر والظاهر والباطن » انسان خیال میکند که خوب، اول ما خلق الله است و آخر هم همان است، لکن اصلاً مسأله این نیست که ما میفهمیم و فهمیدهاند؛ بیش از این مسائل است. « هو الظاهر » اصل ظهورش را به غیر خودش میخواهد نفی کند ازغیر خودش، مال اوست. واقع مطلب همین است »8. برخورداری قرآن از عمق و ژرفا از این جهت به آن جاودانگی میبخشد که اندیشمندان در هیچ عصری معارف و مفاهیم آن را پایان یافته نمیدانند و با گذشت هر عصری خود را نیازمند کاوش هرچه بیشتر، در زمینه آیات قرآن میبینند. سر آن که در سخن حضرت امیر (ع)، قرآن چنان ژرف بوده و افق معارف آن چنان دور از دسترس است که اندیشمندان، هماره خود را در برخورد با قرآن تشنه میبینند و احساس میکنند برای سیرابی خود پیوسته از زلال معارف آن بهره گیرند. پیداست اگر قرآن فاقد چنین عمق و ژرفایی بود، پس از گذشت روزگاری با فراچنگ آمدن کرانههای معارف آن، دیگر به کناری گذاشته میشد و هرگز حضور فعال و پویا درمیان اجتماع نمیداشت. 2. کلاننگری قرآن، در راستا هدف تربیت و انسانسازی خود سرگذشت شماری از اقوام نیکبخت و نگونبخت را منعکس ساخته و برای بسیاری از حوادث و گرههای اجتماعی عصر نزول، چارهجویی کرده است؛ چنان که در بسیاری از زمینههای اساسی حیات فردی و اجتماعی، رهنمودهای بنیادین ارائه نموده است. از سوی دیگر، ناظر بودن این دسته از آیات، به حوادث بیرونی و مقتضیات عصر نزول، این اقتضا را داشت که قرآن را در چنبره جزئینگری و عصرگرایی به اسارت درآورد وکتابی جاودانه که تمام بشریت در پهنای تاریخ را مورد خطاب قرار داده باشد، درنظر نیاید؛ اما به رغم چنین محذوراتی، قرآن به استواری هرچه تمامتر خود را از جزئی نگری رهانیده و در تمام عصرهای پیشگفته، اصل « کلان نگری » خود را حفظ کرده است. برای آن که این مطلب، روشن و ثابت بنماید، چند نمونه از این مسائل را یادآور میشویم : قرآن به طور مکرر داستان موسی(ع) را آورده است، به گونهای که سرگذشت حضرت موسی(ع) از نظر تکرار در صدر قصههای قرآن قرار دارد. به طوری که با کنار هم گذاشتن آیات مربوط به این ماجرا، بسیاری از حلقههای گمشده آن آشکار میگردد. با این حال، قرآن به بسیاری از پرسشها پاسخ نمیدهد و معتقد است کلاننگری کتابی جاودانه، چنین اقتضایی دارد که خود را گرفتار طرح مسائل خرد نسازد. برخی از این پرسشهای بیپاسخ عبارتند از: 1. نام والدین موسی(ع) و زیستنامه افراد خانواده و تبار او بویژه برادرش هارون (ع). 2. نام فرعون عصر موسی(ع)، چگونگی به سلطنت رسیدن، زمان پادشاهی و پهنه حکومت او 3. محدوده مشخص سرزمین مصر، دیار، شعیب، بیابان معروف ( تیه )، باریکه عبور از رود نیل و... 4. مشخصات مردم شناسی بنیاسرائیل، نام تیرههای دوازدهگانه و... 5. جزئیات برخورد با درخت معروف و معرفی شدن به عنوان پیامبر و جزئیات دعوت فرعونیان به یکتاپرستی و.... قرآن در ساکت گذاشتن پاسخ به شماره اصحاب کهف9 تلویحاً به این نکته پای فشرده که شأن چنین کتابی جاوید و انسانساز، فروگذاردن این جزئیات و واگذار کردن آن به تحقیقات و کنکاشهای تاریخی و باستانشناسی است : آنچه از کتاب خداوند انتظار میرود همانا کلاننگری است.قرآن در برخورد با دهها حادثه عصر نزول به خوبی نشان میدهد که بسیاری از آیات و سورهها، برای باز کردن گرهای در کار مسلمانان، در پاسخ به پرسشی، ارائه رهنمونی با توطئه کافران و منافقان و... فرود آورده است. در تمام این روایات تاریخی، بیشتر جزئیات ماجرا و نام اشخاص مورد نظر آمده است. اما در قرآن به هیچ روی به جزئیات این حوادث اشاره نشده و حتی از بردن نام اشخاص به استثنای داستان زید و زینب دختر جحش اجتناب شده است.10 ما بر اساس همین روایات اسباب نزول میدانیم که مثلاً آیه نبأ ناظر به داستان و خیانت ولیدبن عقبه است و آیات«أریات الذی ینهی عبداً اذا صلی » ( علق /9-10)، به برخورد ابوجهل با پیامبر ( ص) در آغاز رسالت مربوط است و آیه « یا ایها الذین امنوا تخونوا لا تخونوا الله و الرسول تخونوا أماناتکم » ( انفال /27) در پی خیانت ابولبابه فرود آمد؛ چنانچه سوره کوثر برای تسکین خاطر و تسلای پیامبر اکرم (ص) در برابر سخن گزنده عاص بن وائل نازل شد و... اما براستی چرا قرآن از ذکر جزئیات این حوادث و نام اشخاص و مکانهای مرتبط با اجراها ساکت است، آیا اینها نشانگر کلاننگری قرآن نیست؟! به عنوان مثال قرآن بیآنکه وارد مسائل جزئی شود از مردان میخواهند که نسبت به همسرانشان به نیکی و معروف رفتار کنند « وعاشروهن بالمعروف» ( نساء/19). وی بدون آن که تعیین حد وسعت و تنگی روزی را ضروری بداند، مرز رسیدگی به امور خانواده را توان مالی معرفی میکند. « علی الموسع قدره وعلی المقتر قدره » ( بقره /83)، اما تبیین مصادیق حسن وخوب سخنی را به تشخیص خود آنان وا میگذارد؛ و آنجا که از مومنان میخواهد که خود را برای مقابله با دشمنان آماده سازند از واژه « قوه » کمک میگیرد که تمام گونههای توان نظامی را در برمیگیرد. « و أعدوالهم ما استطعتم من قوه »( انفال /60)، یا وقتی که ازممنوعیت انواع سلطه کفار بر مسملمانان سخن میگوید از تمام ابعاد آن عبارت « ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً » ( نساء/141) یاد میکند بدون آن که اشاره به نوعی خاص را ضروری بداند. 3. تمرکز بر نیازهای اساسی قرآن، خود را کتاب هدایت و انسانسازی میداند : « ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للتمقین »( بقره/2)؛ « ان هذار القرآن یهدی للتی هی اقوم » ( اسراء/9). در حقیقت قرآن بیانگر آخرین، جامعترین و کاملترین مرامنامه حیات فردی و اجتماعی انسانهاست که در آن اصول و مبانی بنیادین در زمینه عقاید ( هستی شناسی )، اخلاق ( باید شناسی) و احکام ( نظام تشریع ) انعکاس یافته است. از این جهت تفصیل و جزئیات این عرصهها را به سنت واگذار کرده است. آنجا که خود تصریح میکند: « و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم » ( نحل /44). حال که هدف نزول قرآن و محدوده مسائل آن دانسته شد، میبایست به این نکته توجه کنیم که قرآن در سرتاسر آیات خود هماره بر محور هدف خود چرخیده و از محدوده و مرز مسائل مورد نظر خود خارج نشده است. بدین خاطر در عین آن که قرآن خود را تبیان هر چیز میداند، ضرورتاً از مسائل جبر و مثلثات، ریاضیات و هندسه، فیزیک و شیمی، طب و نجوم، زمین شناسی و صدها دانش زمینی دیگرسخن به میان نیاورده است، مگر در حد اشاره به برخی اصول و کلیات، آن هم در راستای همان هدف انسانسازی. از این رو، گفتهاند حتی اگر در قرآن برخی مباحث علمی انعکاس یافته که از آنها بیشتر در مبحث اعجاز علمی استفاده میشود، بیشتر اشارههای گذارست که غالباً برای تبیین آیات و نشانههای خداشناسی که از جمله اهداف اساسی قرآن است، بازگو شده است.11 به عنوان مثال اگر قرآن در آیه شریفه « الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها » ( لقمان /10) به اصل جاذبه اشاره دارد، یا در آیه... « کل فی فلک یسبحون» ( یس/40 ) از گردش افلاک سخن به میان آورده، یا در آیه « ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة... » ( مومنون /14 ) مراحل تکون و رشد نطفه در رحم را به تصویر کشیده، همگی در راستای تحقق بخشیدن به آن هدف اساسی، یعنی توجه دادن انسان به قدرت و نعمتهای الهی و دستیابی به معرفت عمیقتر از خداوند که اساسی ترین مرحله هدایت و رشدیابی است، ارائه شده است. و تبیان هرچیز بودن با عدم ورود به این عرصهها منافات ندارد، زیرا به اذعان بیشتر مفسران، مقصود از بیان هرچیز بودن، بیان در زمینه هدایت و ارائه مرامنامه زندگی است.12 به عبارت روشنتر، قرآن برای خود قلمرو قایل است. قلمروی آن پرداختن به اموری است که از دسترس بشریت خارج بوده و با کنکاشهای آنان فراچنگ نمیآید و درعین حال در تمام عرصههای حیات به کار میآید. معرفة الله و راههای کسب فضایل اخلاقی و داشتن باور و بینشی از معاد و جهان آخرت، از این دست مسائل است که از سویی با عقل و تجربه بشری قابل تحصیل نیست و از سوی دیگر جزء نیازهای اصلی و اولیه بشری به شمار میآیند. سایر دانشها و آموزهها با قدرت عقلانیت و ابزاری شناخت که از سوی خداوند به انسانها ارزانی شده، قابل دستیابی است؛ لذا ضرورتی ندارد در کتاب هدایت به این امور پرداخته شود. حرکت در راستای قلمرو و تمرکز بر نیازهای اساسی انسانها، از قرآن کتابی برخوردار از چهارچوب مشخص و تعریف شده ساخته که بسان بسیاری از نگاشتههای بشری به هر مناسب از محدوده قلمرو خود به صورت استطرادی خارج نشده و ذهن مخاطب خود را به سمت نیازهای و پرسشهای غیر اساسی سوق نمیدهد. به عنوان مثال گفته میشود که بنیاد معارف قرآن، تبیین ابعاد توحید و چگونگی دستیابی به آن ویژه توحید افعالی است؛ زیرا قرآن معتقد است اگر انسانها به حقیقت توحید راه یابند و به این کان بیپایان معرفت دست یابند که « لا موثر فی الوجود الا الله » بسیاری از بحرانهای فردی و اجتماعی که در اثر تکیه بر عناصر غیرخدایی رخ مینماید، رنگ خواهند باخت. حال وقتی به خط سیر آیات و سورههای قرآن توجه میکنیم، درمییابیم که هماره این قانون بنیادین و سورههای قرآن توجه میکنیم، در مییابیم که هماره این قانون بنیادین به شکلهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته و پیوسته این مسأله، اساسی را در پیش روی انسان نصبالعین او قرار داده است که قرآن از قانون « اسلوب حکیم » استفاده کرده است. مقصود از اسلوب حکیم، پاسخگویی به پرسش مخاطب در راستای نیاز او و نه ضرورتاً در چهارچوب پرسش اوست. به عنوان مثال طبق آیه: « یسئلونک عن الأهلة قل هی مواقیت للناس والحج » پرسش حقیقی پرسشگران ناظر به تحلیل ماهیت و چگونگی شکلگیری حالات مختلف ماه از هلال تا بدر و تا محاق بوده است؛ اما قرآن به جای پاسخ به این پرسش که در حقیقت آن را نیاز اصلی ندانسته، چنین پاسخ داده که فلسفه تغییر حالات ماه، کمک به زمان شناسی مردم و نیز تشخیص ایام عبادت، بویژه در ایام حج است. حال جای این پرسش است اگر قرآن به جای رعایت اصل تمرکزگرایی پراکندهگویی میکرد و کشکولی از هر یک از دانشها و معرفتها میبود چنین جاوید و جاودانه میبود؟ و چنین مورد توجه جهانیان قرارمیگرفت؟! پینوشتها : 1ـ تفسیرامثال القرآن، ص 66-65، به نقل از روزنامه اطلاعات، مورخه 7 مرداد 1357. 2ـ همان، ص 79. 3ـ نهجالبلاغه، خطبه 18. 4ـ بحارالانوار، ج 23، ص 197؛ بصائر الدرجات، ص223. 5ـ نهجالبلاغه، خطبیه 198. 6ـ متن روایت چنین است :« سئل عن السجادعن التوحید فقال: ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخرالزمان اقوام متمعقون فانزل الله قل هوالله احد و الایات من سوره الحدیدای قوله: علیم بذات الصدور فمن رام وراء ذلک فقد هلک » تفسیر صافی، ج5، ص 393؛ تفسیر نور الثقلین، ج5، ص6و7. 7ـ هم چنین در روایات آمده است که سوره کافرون یک چهارم قرآن است. ر. ک: کافی، ج2، ص621؛ عیون أخبارالرضا(ع)، ج1، ص41. 8 ـ قرآن کتاب هدایت در دیدگاه امام خمینی، ص 158-157. 9ـ آیه 22 سوره کهف «... فلا تمار فیهم الا مراءاً ظاهراً » به این نکته ناظر است. 9 احزاب /37. 10 ـ برای آگاهی بیشتر ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، ج6 ص6، آیة الله معرفت از این دانشها با عنوان « اشارت عابره » یاد کرده است. 11 - ر. ک: مجمع البیان، ج 6، ص190؛ المیزان، ج12، ص 324. منبع : گلستان قرآن، سال ششم، شماره 167قیمت فایل فقط 2,500 تومان
برچسب ها : جاودانگی قرآ1 , جاودانگی قرآ1
- استراتژیک از طریق بازارهای خارجی 20 ص
امروز: دوشنبه 11 مرداد 1395
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی
دسته: علوم انسانی
بازدید: 9 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 25 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 21استراتژیک از طریق بازارهای خارجی 20 ص
قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فروشگاه فایل رشد استراتژیک از طریق بازارهای خارجی مقدمه شرکتهای بین المللی در زمینه هماهنگی و کنترل فعالیتهای شعب، واسطه ها و زیر مجموعه های خارجی خود با مشکل مواجه هستند. گاهی اوقات صادرکنندگان حتی نمی دانند که محصولاتشان در کدام کشور به فروش میرود. پراکندگی جغرافیایی زیاد شعب شرکت امر هماهنگی و کنترل را به اندازه کافی دشوار می کند، ولی وقتی دفاتر فروش، بازاریابی و حتی مراکز تولید هم هزاران کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند برنامه ریزی و کنترل متمرکز و قوی فعالیتها بسیار سختتر می شود. در چنین شرایطی عدم تمرکز در برخی تصمیم گیری ها اجتناب ناپذیر، است حتی زمانیکه مدیریت یک استراتژی واحد را برای همه بخشهای عملیات ترجیح می دهد و مسئولیتهای هماهنگی و برنامه ریزی را به بالاترین سطوح مدیریت واگذار می کند. در این فصل موضوعاتی را که بر توانایی هماهنگی وکنترل تصمیمات بازاریابی بین المللی اثر می گذارند، بررسی می کنیم. اولین عامل نقش بازارهای خارجی در رشد استراتژیک شرکتهای بین المللی است. در ادامه در مورد دامنه مطلوب تمرکز در تصمیم گیری های بازاریابی بحث می کنیم. این موضوع بطور مختصر در فصل 8 بیان شد، اما در این فصل بیشتر از (به جای) تخصیص مسئولیت تصمیم موضوع را از نقطه نظر کنترل و هماهنگی مورد بررسی قرار می دهیم. سپس متغیرهایی که تمرکز استراتژیک بر تلاشهای توسعه خارجی شرکت را فراهم می کنند، اشاره می کنیم. در این قسمت، شایستگی های نسبی تنوع بازار و تمرکز بازار را به عنوان استراتژیهای توسعه مرور می کنیم، و بعد نشان میدهیم که چگونه می توانید از تحلیل محصول – بازار برای انتخاب یک استراتژی مناسب استفاده کنید. مبحث بعدی، برنامه ریزی در شرکتهای چند ملیتی خواهد بود. که با تحقیقی در زمینه عوامل رقابتی، نظیر چرخه عمر محصول بین المللی، روابط هزینه – حجم، که استراتژیهای بازاریابی بین المللی را تحت تاثیر قرار می دهند همراه است. در پایان، به بحث در مورد فرآیندهای توسعه و بهینه سازی استراتژی بازارهای بین المللی خواهیم پرداخت. در این زمینه، چک لیستی برای حوزه های تصمیم گیری استراتژیک ارائه خواهیم کرد، که با جزئیاتی در مورد توسعه یک برنامه بازاریابی در (ضمیمه A) همراه است. رشد استراتژیک از طریق بازارهای خارجی اولین تصمیم یک شرکت داخلی، تصمیم در مورد ورود یا عدم ورود به بازارهای خارجی است. عوامل متعددی می توانند ورود به بازارهای خارجی را به عنوان یک استراتژی جدید یا گسترش یافته مطلوب جلوه دهد. این عوامل شامل نرخهای رشد بالاتر، رقابت کمتر، سودهای بیشتر، تنوع بازارها و محصولات، گریز از اقتصاد داخلی ضعیف، محرکهای مالیاتی، و مراحل مختلف در چرخه عمر محصول است. البته همزمان عوامل نامطلوبی نیز وجود دارند، مثل موانع تجاری و کنترلهای صادرات، پیچیدگی ها و خط قرمزهای موجود در صادرات، قوانین و محدودیتهای دولتی (شامل قواعد ضد تراست، قوانین مالیاتی و اعطای امتیاز)، ریسک بیشتر و خط همیشگی سلب مالکیت (تصاحب اموال) در برخی کشورها. رشد استراتژیک را در یک مورد یا بیشتر از این سه جهت ممکن می توان جستجو کرد: رشد متمرکز، رشد یکپارچه و یا تنوع. رشد متمرکز شامل نفوذ در بازارهای داخلی بوسیله محصولات داخلی، تولید بازارهای جدید برای محصولات فعلی، یا توسعه محصولات مکمل برای بازارهای فعلی می شود. رشد یکپارچه، رشد را از طریق مالکیت تامین کنندگان، خریداران یا رقبا، و یا به عبارت دیگر، یکپارچگی افقی یا عمودی توصیف می کند. رشد متمرکز و یکپارچه هر دو در مقایسه با تنوع، استراتژیهای کم خطرتری هستند زیرا تنوع نیازمند تطابق با محیطهای جدید و حصول قدرتهای جدید است. بنابراین، بیشتر شرکتها قبل از آنکه به تنوع فکر کنند، فرصتهای رشد متمرکز و یکپارچه را دنبال می کنند. مثالی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد تصمیم شرکت IBM در مورد ورود به بازار کامپیوترهای شخصی در 1981 است، محصولی که برای شرکت، جدید و منطقی بود زیرا آن، در هر دو زمینه تولید و بازاریابی کامپیوترها قدرت قابل ملاحظه ای داشت و نیز بازار کامپیوترهای شخصی در حال گسترش بود. اگرچه بین سالهای 1983 تا 1986، تولید محصولاتی مشابه محصولات IBM سهم بازار شرکت را کاهش داد و IBM را مجبور کرد تا قیمتها را کاهش دهد، در پی نفوذ قویتر بازارهای جدید (خارج و در بخشهای آموزشی) برآید و نیز سرعت توسعه و بهبود محصولات را افزایش دهد. مثالهای دیگری نیز وجود دارد که می تواند نقش مهم نفوذ در بازارهای خارجی را در یافتن فرصتهای رشد جدید در بسیاری از شرکتها نشان دهد IBM خود را به توسعه محصول و حرکت به سمت بازارهای خارجی با آمیخته بازار فعلی، محدود نکرد. آن شرکت، از همکاریهای مشترک متعددی استفاده کرد تا به زمینه های جدید فن آوری پیشرفته مثل اتوماسیون اداری و کارخانه وارد شود. همینطور، حرکت IBM به سمت کارخانجات اتوماتیک امکان نفوذ به بازارهای کوچک و کوچکتر، مثل خدمات پردازش اطلاعات را فراهم کرد. اثرات بالقوه بر رقبای کوچکتر دشوار است. یونایتد تکنولوژی فعالیتهای خارجی خود را به منبعی برای رشد استراتژیک در جهت جبران بازار متوسط مورد انتظار در امریکا تبدیل کرده است. یک دلیل دیگر برای اینکه توسعه خارجی روش رایجی برای رشد استراتژیک است این است که بسیاری از شرکتها باید از تقاضای بازار خارجی برای حرکت سریعتر در منحنی تجربه تولید استفاده کنند. این به مفهوم صرفه جویی در مقیاس است که به حجم دو برابر خروجی ها تعلق می گیرد. و مزیتی بیشتر از رقبا در اختیار تولیدکننده قرار می دهد. همانگونه که شرکتهای ژاپنی در تولید کالاهای الکترونیک نشان داده اند، غالبا لازم است در ابتدای حیات محصول بازارهای ملی متعددی هدف گرفته شود تا تقاضای بالقوه کافی برای توجیه قیمت گذاری بر مبنای حجم وجود داشته باشد. قیمت گذاری بر مبنای حجم به شرکت اجازه می دهد که «مزیت تجربه اش» را در تولید و بازاریابی توسعه دهد. در بازارهای بین المللی هنوز مخاطرات ناشناخته ای برای شرکتهای بین المللی وجود دارد. یکی از ضررهای بالقوه از جانب محصولات معیوب و یا اشتباهات نمایندگان شرکت در بازارهای خارجی است. تجربه یونیون کاربید در بوپال در هند، مورد جالبی است. اعمال و اجرای نادرست اصول ایمنی شرکت در کارخانه بوپال منجر به مرگ تعداد زیادی از شهروندان بومی و نیز صدمات مالی زیادی در بخشهای ویران شده شد. وقتی که یک شرکت اجرای استانداردهای اساسی خود را در بازارهای خارجی مشکل می بیند، نتایج فاجعه آمیز بالقوه ممکن است سود بالقوه بازارهای خارجی را از بین برده و حتی ثبات مالی در سراسر سازمان را در معرض تهدید قرار دهد. استراتژیهای توسعه بازار شرکتهایی که قصد نفوذ به بازارهای خارجی را دارند باید گزینه های استراتژیکی را در مورد بازار محصولات و بهینه سازی منابع برای خود ایجاد کنند. این امر شامل 3 مرحله می گردد: نخست، بازارهای بالقوه باید شناسایی شده و اولویت هایی برای ورود به این بازارها تعیین گردد. در گام دوم میزان منابع تخصیص یافته برای توسعه خارجی باید مشخص شود و در نهایت مدیریت باید میزان گسترش و توسعه در هر بازار را مشخص کند. اهمیت حجم حیاتی (بحرانی) و گزینش اگر شرکتی بخواهد موقعیت سودآوری در بازارهای خارجی کسب و آنرا حفظ کند، باید به سطح حداقلی از اندازه و اثربخشی برسد - حجم حیاتی – وقتی، با در نظر گرفتن سرمایه گذاری منابع، حجم حیاتی حاصل شد، شرکت می تواند پاسخگوی تقاضاهای رقابتی بازار بوده و در پی سود برآید. حجم حیاتی شامل همه استراتژیهای اصلی بازاریابی است. بنابراین، ویژگیهای محصول باید با سطوح رقابتی همسانی داشته باشد، پوشش توزیع باید همپای رقبا باشد، فروش حضوری، تبلیغات و ترفیع در حد رقابتی باشد، و به همین ترتیب ... آی. بی. ام به دلیل محدودیتهای دولتی نتوانست در برزیل به حجم حیاتی دست یابد. برای حل مشکل و باقی ماندن در بازار پر منفعت برزیل، آی، بی. ام 70 درصد از سهام خود را به یک شرکت محلی فروخت و اکنون پشت چهره همکاری شرکت پنهان شده و با سودی بیشتر در حال رقابت است. هیچ شرکتی نمی تواند در تعداد نامحدودی از بازارهای خارجی موفق باشد، زیرا محدودیتهای مالی و منابع انسانی، هر دو اثربخشی را محدود می کنند. در نتیجه گزینش باید یک اصل مهم در استراتژی بازاریابی خارجی باشد. اگرچه ایده گزینش مورد پذیرش عمومی واقع شده است، ولی غالباً برای مدیریت سخت است که از بازارها و فرصتهای جدید صرفنظر کند. البته، لزوم حجم حیاتی قاعده گزینش را تقویت می کند. برای انجام یک گزینش مطلوب، مدیریت باید به ابزار گزینش بازاری آینده دار جهت توسعه فعالیتهایش مجهز باشد. اگر پس از توسعه این بازارها منابعی باقی مانده باشد، شرکت می تواند تصمیم گیری کند که کجا و کی فرصتهای تجاری بهتر را دنبال کند. بسیاری از شرکتها روش نظام مندی جهت گزینش از میان فرصتهای سرمایه گذاری خارجی ندارند. نمودار 9 قسمتی شکل 2-15 روش مفیدی برای اتخاذ چنین تصمیماتی است. محور افقی بیانگر جذابیت بازارهای منفرد در قالب بازار بالقوه است. این اطلاعات می تواند از طریق تحقیقات بازاریابی، بازدید از کشورها، و یا رایزنی با کارگزاران و زیر مجموعه ها به دست آید. محور عمودی نیز جایگاه شرکت در هر بازار را در مقایسه با حجم حیاتی نشان می دهد. در هر مورد شرکت باید نیازهای رقابتی در هر بازار منفرد را ارزیابی کرده و میزان دشواری نیل به چنین سطح رقابتی خاصی را تخمین بزند. با استفاده از یک سیستم گزینش، شرکت می تواند تلاشهای خود را در بازارهای خوش آتیه تر و سودآورر متمرکز کند. حتی، گاهی، ممکن است شرکت با تقاضای محدود منابع به فرصت جدید و خوش آتیه ای در بازارهای جدید وارد شود. مزیت پیگیری چنین بازارهای محدودی این است که همه هزینه های پنهان مورد توجه قرار می گیرند. شرکتهای بزرگتر با در نظر گرفتن بازارهای کوچکتر قابل دسترسی، و تولید اتومات، منابع مورد نیاز برای حصول حجم حیاتی را کاهش می دهند. شرکتهای کوچک ممکن است رسیدن به هرگونه حجم حیاتی در چند بازار خارجی را دشوار یافته، و بنابراین، به تنهایی قادر به ورود به چنین بازارهایی نباشند، این شرکتها معمولا با پیوستن به کنسرسیومهای بازاریابی بین المللی بر چنین مشکلاتی غلبه می کنند. کسانی که بازارها را به چنین مشتریانی عرضه می کنند، می توانند با گردآوری متخصصین از سراسر دنیا و فراهم کردن خریداران با هزینه کمتر برای چنین شرکتهایی، کار آنها را سازماندهی کنند. اگر در برخی صنایع چنین کنسرسیومهایی وجود نداشته باشد، صادرکنندگان ممکن است شرکتهای دیگری را بیابند که تمایل دارند با آنها در زمینه ای خاص همکاری کنند. بازار متمرکز در مقابل بازار متنوع وقتی بازار نویدبخشی انتخاب شد، مهمترین گزینه ها در استراتژی توسعه بازار، تمرکز بازار یا تنوع آن است. استراتژی تمرکز بازار، به مفهوم رشد تدریجی در تعداد محدودی بازار و رسیدن به حداکثر رشد قبل از افزودن به تعداد بازارهاست. ]در حالیکه[ تنوع شامل توسعه بازارهای متعدد در یک زمان با میزان نفوذ کمتر در هر یک می باشد. سطح منابع تخصیص داده شده به هر بازار در استراتژی تنوع کمتر خواهد بود. به ویژه، این موضوع به معنی هزینه های پیشبرد فروش کمتر، استفاده بیشتر از واسطه های کمیسیونی و قیمت بالای بیشتر است. از سوی دیگر، استراتژی تمرکز شامل سرمایه گذاری در سهم بازار، با هزینه های ترفیع بیشتر، کنترل بیشتر بر کانالهای توزیع و قیمت پائینتر است. ویژگیهای محصول و بازار و نیز معیار تصمیم گیری شرکت از عواملی هستند که در انتخاب بین استراتژی تنوع یا تمرکز تاثیر گذارند. اولین عامل از این دست، تابع پاسخ فروش است که اگر مقعر باشد تنوع ترجیح داده می شود و اگر S شکل باشد تمرکز مرجح است. تابع مقعر بیانگر بازده بیشتر تلاشهای بازاریابی در مقابل تلاش های کمتر است. برای مثال، ممکن است بدلیل منحصر به فرد بودن یا بدیع و جدید بودن یک محصول تقاضاهای فوری در بازار جدید برای آن وجود داشته باشد. سیاست تنوع به بازاریاب اجازه می دهد که نگاه اجمالی به هر بازار داشته باشد. ولی اگر شکل تابع S شکل باشد، فعالیتهای بازاریابی متمرکز پیش از رسیدن به حداکثر بازار بالقوه ضروری است زیرا فروش به عنوان اثر تجمعی تلاشهای بازاریابی به نظر می آید. در این حالت سیاست تمرکز بهتر خواهد بود. سایر عوامل موثر بر تصمیمات تنوع – تمرکز تا حدی آشکار هستند. اگر نرخ رشد بازار در برخی کشورها سریعتر باشد، شرکت ممکن است تمرکز فعالیتها در آنها را ترجیح بدهد. هانسون تراست، یک شرکت انگلیسی، از سال 1980 فعالیتهای تجاری خارجی خود را بر ایالات متحده متمرکز کرده است، زیرا فضای اقتصادی آن کشور را از هر جای دیگر مناسبتر تشخیص داده است. اگر تقاضا در تعدادی از بازارهای خارجی بی ثبات باشد، شرکت با صدور کالا به تعداد بیشتری کشور، می تواند ریسک را کاهش دهد. اگر زمان رهبری رقابتی کوتاه بوده و مدیر مزیت اصلی را در ورود به بازار جدید ببیند، تنوع گزینه بهتری خواهد بود. آثار سرریز شده از یک بازار به بازار دیگر عامل دیگری است که تنوع را مرجح می سازد. اگر محصول یا برنامه ارتباطات از بازاری به بازار دیگر به آسانی قابل تغییر باشد، تنوع راحتتر انجام می پذیرد. اما اگر تغییرات لازم در محصول یا برنامه های ترفیعی قابل ملاحظه باشد، مثل آنچه در مورد بازار اتومبیل لازم است، تمرکز انتخاب موثرتر و کاراتری خواهد بود. همچنین این موضوع در شرایطی که افزایش تولید باعث صرفه جویی شود نیز صادق است. وقتی هزینه های توزیع بالاست، صرفه جویی ناشی از تولید اضافی (مقیاس) باعث می شود که استراتژی تمرکز گزینه مطلوبتری باشد. وقتی محصولات بسیار پیشرفته یا مبتکرانه هستند، مدیریت باید کنترل بیشتری بر فعالیتهای بازاریابی و روابط مشتری اعمال کند، و در این شرایط تنوع ممکن است باعث اتلاف وقت مدیریت شود. در نهایت میزان محدودیتهای محلی مثل نرخ تعرفه ها و محدودیتهای دیگر می تواند تعیین کننده برتری هر یک از دو استراتژی باشد. تحلیل بازار محصول وظیفه اصلی بازاریابی، خواه در بازارهای داخلی یا خارجی، هماهنگ ساختن محصولات با نیازهای بازار تا حد سودآوری محصولات و نیز تا مقدار توان تولید شرکت است. البته، برنامه ریزان استراتژیک بین الملل، بیشتر تمایل دارند ارزیابی های جداگانه ای از قدرتهای رقابتی محصولات و جذابیتهای مقایسه ای هر یک از بازارهای منفرد به عمل آورند. به عنوان مثال، یک محصول خاص ممکن است در کشور X بسیار رقابتی باشد، یا کشور X بازار بالقوه بهتری در مقایسه با کشور Y داشته باشد ولی توجه مشابهی به قدرت رقابتی محصول در بازارهای A، B و C معطوف نشده باشد. طراح استراتژی معمولاً ارزیابی محصول یا بازار را بطور جداگانه ساده تر می داند، اما تا زمانیکه آن با هم مقایسه نشوند، این نوع مقایسه ها هم به ندرت انجام می شود. این فرایند مقایسه در یک ماتریس قابل فهم تر خواهد بود. این ماتریس در شکل 4-15 نشان داده شده است. ماتریس کشور کلیدی نشن داده شده در شکل 4-15 برای استفاده فورد تراکتور در فعالیتهای بین المللی طراحی شده است. محور افقی قدرت رقابتی تخمین زده شده محصولات شرکت است. آن شامل تخمینی از سهم بازار؛ تناسب محصول با محصولات کلیدی محلی؛ سود شرکت در هر واحد؛ درصد سود فروشندگان؛ نمایندگانی های تولید، توزیع و فروش؛ ترفیع و سایر اقدامات حمایتی لازم میباشد. به این داده ها می توان وزن اختصاص داده و در مقیاسی از 1 تا 9 آنها را طبقه بندی کرد، اما اطلاعات بازارهای خارجی ممکن است به آسانی به دست نیاید. محور عمودی برای نشان دادن جذابیت بازارهای خارجی فعلی به کار میرود. عوامل مربوط به این قسمت نیز می توانند در مقیاسی از 1 تا 9 در محور عمودی قرار گیرند. این عوامل برای تمایز قائل شدن بین سودآوری کشورها بر مبنای محصولات فروخته شده مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین، در مثال فورد تراکتور، مقیاس محصولات کشاورزی، مزارع و قدرت اقتصادی مزارع می تواند به عنوان شاخص در نظر گرفته شود. در سایر شرکتها، محدودیتهای سیاسی و قانونی در مورد استراتژیهای ورود به بازار یا تاثیرات فرهنگی بر استاندارد سازی محصولات باید مورد توجه قرار گیرد. هوندا از پرتفیلو بازار محصول برای سرشکن کردن جغرافیایی ریسک در محصولات متعدد خود استفاده می کند. برنامه ریزی بازاریابی در شرکتهای چند ملیتی برنامه ریزی بازاریابی در شرکتهای چند ملیتی هم در اداره مرکزی و هم در زیر مجموعه های آن انجام می شود. تمرکز یا عدم تمرکز برنامه ریزی شرکتها، از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است، اما در هر صورت تا حدی همکاری ضرورت دارد. برنامه ها و استراتژیهای یکسان و همسو ویژگی شرکتهای واقعاً چند ملیتی است. در یک بررسی که از 80 زیر مجموعه شرکتهای چند ملیتی در برزیل صورت گرفت، در فرایندهای برنامه ریزی معمولاً از شیوه اداره مرکزی الگوبرداری می شد. پس از آنکه برنامه ای در سازمانهای فرعی تدوین شد، قبل از پیاده سازی، برای بازنگری و تأیید نهایی به اداره مرکزی ارسال می گردد. مشکل اساسی در برنامه ریزی های چند ملیتی، همسان سازی و هماهنگی جریان اطلاعات در درون سازمان است. ناکامی در کسب اطلاعات مربوط از اداره مرکزی می تواند به برنامه ریزی زیر مجموعه ها آسیب وارد کند. برای مثال یک زیر مجموعه ممکن است بدون در اختیار داشتن اطلاعات کافی در مورد نحوه ورود به بازارهای دیگر، به معرفی محصول جدید بپردازد. در همه شرکتهای بین المللی، باید توجه زیادی به برنامه ریزی جریان اطلاعات در بین سازمانهای فرعی مبذول گردد. مشکل دیگر، فقدان نیروی انسانی آموزش دیده در زمینه برنامه ریزی است. مدیریت محلی ممکن است تجربه قبلی در زمینه برنامه ریزی نداشته، و یا حتی در برخی فرهنگها موضعی منفی نسبت به آن اتخاذ کند. مدیریت زیر مجموعه ها (سازمانهای فرعی) هم ممکن است احساس کند برنامه ریزی توسط اداره مرکزی نوعی ابزار کنترلی است – اتفاقی که معمولاً در بین شرکتهای امریکایی می افتد. شرکتهای اروپایی و ژاپنی در مقایسه با امریکاییها بیشتر به هماهنگی و یکپارچگی بدست آمده از برنامه ریزی توجه می کنند و کمتر به آن به عنوان یک ابزار استاندارد سازی نگاه می کنند. تاکید بیش از حد بر استفاده از برنامه به عنوان یک هدف، به جای یک وسیله برای تعیین اهداف، ممکن است منجر به دست کم گرفتن برنامه ریزان سازمانهای زیر مجموعه گردد. همکاری اداره مرکزی با سازمانهای زیر مجموعه تنها راه رسیدن به مناسبترین و عملی ترین برنامه است. برنامه ریزی مشارکتی ضرورت دارد. کارکنان اداره مرکزی باید درک درستی از مسائل برنامه ریزی خارجی داشته باشند. در حالت ایده آل، پرسنل اداره مرکزی باید شامل ترکیبی از مدیران، با تجربه کافی در کشورهای خارجی مربوط باشد. پرسنل اداره مرکزی همچنین تا حد امکان باید به ابتکار محلی در برنامه ریزی تشویق شوند. هر جا فرصت برای صرفه جویی ناشی از تولید اضافی و هم افزایی در چند کشور وجود داشته باشد، برنامه ریزی باید به شکل متمرکز صورت گیرد، ولی تصمیم گیری باید با توجه به شرایط خاص اتخاذ شود. دامنه تمرکز برنامه ریزی بازاریابی در شرکتهای بزرگ می تواند از بسیار متمرکز، که در آن برنامه های بازاریابی در ستاد مرکزی تدوین شده و رویکردهای زیر مجموعه را تعریف می کند، تا بسیار نامتمرکز، که در آن مدیران محلی تمام تصممیات و استراتژیها را اتخاذ و تعیین می کنند در نوسان باشد. طرفداران تمرکز اینگونه استدلال می کنند که نیازهای مشتریان در سراسر دنیا اصولاً شبیه به هم است و شرکت در صورت اتخاذ یک استراتژی مشترک به حداکثر سود دست خواهد یافت. مخالفان این نظر، به تفاوتهای موجود در شرایط بازار، بویژه در مورد کالاهای مصرفی در بازارهای متفاوت اشاره می کنند. واضح است که هیچ یک از این دو دیدگاه کاملاً درست نیست. عدم تمرکز بیش از حد می تواند منجر به تجارتهای منفک تحت لوای یک مالکیت خاص، و بدون کسب منفعت از تبادل نظریات و تجارب، و یا بدون کسب سود از صرفه جویی ناشی از تولید اضافی یا منحنی تجربه گردد. از سوی دیگر، تمرکز افراطی نیز منجر به انعطاف ناپذیری و ناتوانی در تطابق با شرایط محلی می شود. بهترین میزان تمرکز در برنامه ریزی بازاریابی موضوع مهم، تمرکز یا عدم تمرکز تصمیمات بازاریاب نیست، بلکه میزان تمرکز آن است. در این زمینه دو حالت (یک مبادله) وجود دارد: 1- بیشترین استفاده اصولی از تجارب جهانی و قدرت بازاریابی شرکت از طریق تصمیم گیری متمرکز. 2- دادن پاسخ سریع و موثر به شرایط بازار محلی از طریق آزاد گذاشتن مدیران محلی. میزان تنوع اقتصادی و فرهنگی بین بازارهای مختلف هر شرکت خاص، بر تعیین میزان تمرکز آن تاثیر می گذارد. برای برخی محصولات خاص، مثل کالاهای صنعتی، فروشندگان و خریداران در سطح جهانی تشابهات زیادی به یکدیگر دارند. تمرکز ابزار یکپارچه سازی رایجی در میان شرکتهای چند ملیتی است. در یک بررسی انجام شده از 100 مدیر بازاریابی شرکتهای چند ملیتی، مشخص شد که اختیار بسیاری از فعالیتهای بازاریابی را نمی توان تفویض کرد. بررسی ها نشان داد که تمایل به تمرکز بیشتر به دلیل آگاهی فزاینده از نیازها و فرصتهای برنامه ریزی ناحیه ای یا جهانی، به جای برنامه ریزی کشور – کشور است. این گرایش در اروپا، که موانع تجاری کمتر و انعطاف پذیری مصرف کنندگان بیشتر است، بیشتر به چشم می خورد. تمرکز، لزوماً در همه انواع تصمیمات بازاریابی گزینه بهتر و یا ضروری نیست. بیشترین میزان کنترل ستاد مرکزی معمولاً در مورد تصمیمات محصول وجود دارد. بازاریابان اداره مرکزی معمولاً به هماهنگی ویژگیهای فیزیکی محصول، نام تجاری و بسته بندی آن علاقه مند هستند. شرکتهای تولید کننده کالاهایی که به صورت بسته بندی شده به دست مصرف کننده می رسد، به نام تجاری کالا به عنوان مهمترین منبع توان رقابتی توجه می کنند. مک دونالد برای هرگونه افزایش یا کاهش در لیست غذای سنتی خود، به تایید ستاد مرکزی نیاز دارد، اما برای تعیین محل در جهت پاسخگویی به شرایط محلی آزاد است. در قرادادهای فرانشیزی بین المللی هم تمرکز به دلایل کنترلی اهمیت زیادی دارد. همچنین بیشتر شرکت های زیر مجموعه نیز برای ایده های محصول جدید خود نیاز به تایید ستاد مرکزی دارند. در بررسی انجام شده از 84 شعبه اروپای غربی شرکتهای آمریکایی، مشخص شد که 55 درصد از تصمیمات طراحی محصول از طریق اداره مرکزی به مدیریتهای محلی تحمیل می شود. فقط 30 درصد از این تصمیمات به مدیران محلی واگذار شده بود. با اینکه، استفاده از تمرکز در تصمیمات محصول رواج زیادی دارد، ولی این موضوع بسته به دسته صنایع متفاوت است. شرکتهای بهداشتی و یا تولید نوشیدنی معمولاً کنترل بسیار زیادی بر روی تصمیمات محصول اعمال می کنند، در حالیکه شرکتهای مواد غذایی آزادی بیشتری به مدیران شعبه های خارجی خود می دهند. مدیریت، در سایر تصمیمات بازاریابی، عدم تمرکز را گزینه مناسبتری تشخیص می دهد. همانگونه که در شکل 5-15 آمده، مدیریت محلی اختیار اولیه ای در زمینه تصمیم گیری تبلیغات، قیمت گذاری و توزیع در بیشتر شرکتهای مورد مطالعه دارد. در زمینه تبلیغات، که 85 درصد شرکتها اختیار اولیه ای برای تصمیم گیری دارند، بیشترین عدم تمرکز وجود دارد. تصمیمات مربوط به نرخ خرده فروشی هم در 74 درصد موارد به مدیران محلی واگذار شده و گزینش کانالهای توزیعی نیز در 61 درصد شرکتها در اختیار مدیرت محلی قرار گرفته است. سایر مطالعات نیز از این داده ها حمایت می کنند. اهداف اصلی سیاستهای سازمان، هنوز در سطح متمرکز قرار دارند، ولی استراتژیها و تاکتیکهای واقعی در این حوزه ها به طور محلی تدوین می شوند. داده های نشان داده شده در شکل 5-15 کلیت خوبی از تمرکز در تصمیمات بازاریابی نشان می دهد، ولی در برخی موارد خاص تصمیمات متفاوت است. این کلیت در شرکتهایی که در حد وسیعی در بازارهای بین المللی حضور دارند مورد استفاده واقع شده است. شرکتهایی که سهم کمی از حجم مبادلات بین المللی دارند، احتمالاً کمتر تصمیمات را به شکل غیر متمرکز اتخاذ می کنند. مطالعات مشابه نشان داده است که شرکتهایی با کمتر از 15 درصد فروش در سطح بین المللی، همه فعالیتهای تبلیغات، انتخاب واسطه ها و قیمت گذاری را به صوت متمرکز انجام می دهند. هرچه حجم فروش در بازارهای خارجی افزایش می یابد، تفویض اختیار قیمت گذاری، توزیع و تبلیغات به شرکتهای زیر مجموعه هم بیشتر می شود. میزان تمرکز تصمیمات بازاریابی به محصول نیز بستگی دارد. به عنوان مثال به نظر می رسد برنامه های بازاریابی محصولات بهداشتی و نوشیدنی ها در مقایسه با محصولات غذایی، از یک کشور به کشور دیگر به تغییرات کمتری نیاز داشته باشد. مصرف قهوه و تنوع آن کشورهای فرانسه، سوئد، ایتالیا، انگلیس، استرالیا و آلمان مثال خوبی در این زمینه است. وقتی محصولات به نوع فرهنگ و فضای بازار وابسته اند، برنامه ریزی های بازاریابی متعدد دیگری برای شرایط محلی مورد نیاز است، و مدیریت شعب محلی نقش مهمتری در اتخاذ تصمیمات بازاریابی ایفا می کند. محصولات صنعتی و با تکنولوژی بالا احتمالاً به تمرکز بیشتر در تصمیم گیری و کنترل نیاز دارند زیرا، هزینه توسعه آنها بیشتر است، خریداران بین المللی از محصولات آگاهی بیشتری دارند و تولید در حجم جهانی باعث صرفه جویی بیشتری خواهد شد.قیمت فایل فقط 2,500 تومان
برچسب ها : استراتژیک از طریق بازارهای خارجی 20 ص , استراتژیک از طریق بازارهای خارجی 20 ص
- های اندیشه اسلامی در مواجهه با جهانی شدن
امروز: دوشنبه 11 مرداد 1395
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی
دسته: علوم انسانی
بازدید: 10 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 27 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 1های اندیشه اسلامی در مواجهه با جهانی شدن
قیمت فایل فقط 2,500 تومان
فروشگاه فایل مجلات >پگاه حوزه>شماره 81 ظرفیتهاى اندیشه اسلامى در مواجهه با جهانى شدن سید عبدالقیوم سجادى جهانى شدن هنوز از نظر ماهوى در پرده ابهام قرار دارد; زیرا فرایندى است که در حال شدن است و نه کمال . با این همه در قبال این پدیده جرح و تعدیلهاى فراوانى صورت گرفته و نقد و تاییدهاى متفاوتى ارایه گردیده است . طیف عظیمى از صاحبنظران مسایل بینالمللى ضمن نقد تئوریک آن، از نظر عینى نیز این پدیده را چالش آور تلقى کرده و اذعان نمودهاند که جهانى شدن به دلیل تمایل جدى به همسانسازى فرهنگى و اجتماعى، واکنشهاى جدى را در مقابل خود ایجاد مىکند; واکنشهایى که عمدتا در چارچوب محلىگرایى یا منطقهگرایى از آن یاد مىشود . جنبشها و حرکتهایى مغایر و متناقض جهانى شدن با هویتهاى فرهنگى - دینى، قومى - نژادى و غیره نمود مىیابد . در این میان، هویت دینى و تفکر اسلامى با دو ویژگى جاودانگى و جهانشمولى، به عنوان مهمترین محور چالشزا در قبال جهانى شدن محسوب مىگردد . مطالعه و بررسى توانمندىها و ظرفیت درونى آموزههاى اسلامى در مواجهه با جهانى شدن، مباحث مهم محافل علمى جوامع اسلامى است . این پرسش، امروزه دغدغه علمى اندیشمندان مسلمان است که: اسلام و آموزههاى دینى در مواجهه با جهانى شدن چه وضعیتى خواهد داشت؟ آیا فرهنگ اسلامى توان مقاومت و معارضه در برابر فرهنگ و گفتمان جهانى شدن را دارد؟ این معارضه با اتکاء به کدام آموزههاى دینى صورت مىگیرد و تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ و مهمتر از همه: آیا در عصر جهانىشدن که یکسانسازى فرهنگى و اجتماعى از سوى قدرتهاى مسلط بر تنوعات فکرى، فرهنگى و اجتماعى جوامع بشرى تحمیل مىگردد، مىتوان از حوزه تمدنى به نام جهان اسلام یاد کرد؟ جایگاه و موقعیت این حوزه تمدنى در عصر جهانىشدن چگونه خواهد بود؟ پرسشهاى فوق و نظایر آن، مهمترین سؤالاتى است که امروزه پژوهشگران مسلمان را به اندیشه و تفحص مىطلبد . اما در این میان، تلاش نوشتار حاضر بر آن است که امکانات و توانمندىهاى جهان اسلام را در مواجهه با جهانى شدن به بحث گذارد . مقصود از منطقهگرایى، چارچوب فکرى و غیرجغرافیایى است که بر اساس آن عدهاى از کشورها و جوامع بر اساس مشترکات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى به همگرایى و همسویى مىرسند و در سطح کلان، از الگوى واحد برخوردار مىگردند . در این راستا مفهوم «امت اسلامى» که یکى از مفاهیم کلیدى و بنیادین در اندیشه اسلامى است، به عنوان مهمترین ظرفیت و توانمندى فرهنگ و اندیشه اسلامى، براى ایجاد همسویى و همسانى جوامع اسلامى مورد توجه قرار مىگیرد . ناگفته پیداست که تحقق عینى «امت اسلامى» مکانیزم پویا و قدرتمندى است که امت اسلام و فرهنگ اسلامى را از توانمندى بالایى براى مواجهه با جهانىسازى فرهنگى برخوردار مىسازد . از نظر تاریخى نیز اندیشمندان مسلمان، همواره این مفهوم را مورد تاکید و توجه قرار داده و از آن به عنوان محور مشترک و وحدتبخش مسلمانان نام بردهاند . احیاءگران اندیشه دینى، بازخوانى و تجدید حیات مقوله «امت اسلامى» را در محور فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود قرار دادهاند و از آن به عنوان عامل وحدتبخش و مکانیزم کارآمد براى شکوه و عظمت مسلمین و نفى استعمار و استثمار یاد کردهاند . در میان احیاءگران اندیشه اسلامى، حضرت امام خمینى (ره) بیش از همه مقوله امت اسلامى را مورد توجه قرار دادهاند . اگر سایر اندیشمندان مسلمان از اهمیت این «مقوله» در حد مباحث نظرى یاد نمودهاند، حضرت امام با عنایتبه ضرورتهاى عینى زمانهاش از نابسامانى و پراکندگى جوامع اسلامى که شکوه و عظمت فرهنگ اسلامى را خدشهدار نمود، اظهار سوگمندى کرده، بیش از پیش تحقق عینى آن را مورد تاکید قرار مىدهد . در این مختصر تلاش بر آن است تا مقوله امت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام به بحث گذاشته شود . در این راستا نحوه تلقى و نگاه ایشان به این مسئله، موانع و محذورات تحقق آن و در هایتشیوهها و مکانیزم عینیت «امت اسلام» مطرح خواهد شد . امید است این گام، بستر مناسبى را براى پژوهشهاى جدى و عالمانه پژوهشگران مسلمان فراهم آورد . این نوشتار اعتقاد دارد که حرکت جوامع اسلامى به سوى تشکیل و تحقق عینى امت اسلام و رفع موانع نژادى، فرقهاى و ملىگرایانه از راه همگرایى و اتحاد امت اسلام، استراتژى معقول و کارآمد جهان اسلام در قبال جهانى شدن مىباشد; هرچند قابل انکار نیست که تا رسیدن به این مرحله، راه دراز و صعبالعبورى در پیش است، اما دشوارى مسیر به مفهوم ممکن نبودن رسیدن به مقصد نخواهد بود . ماهیت و مقومات «امت اسلامى» هرچند واژه امت، همانند واژههاى رایج در علوم انسانى، هیچگاه از تعریف واحد و قابل قبول براى همگان برخوردار نبوده، اما در مجموع به لحاظ تاریخى این واژه، داراى قدمت زیادى بوده و با فراز و فرودهاى تاریخى خود نیز دچار دگرگونىهاى ماهوى و مفهومى شده است . در اینجا از کاربرد و مصادیق واژه امت در سایر امم و جوامع چشمپوشى مىشود و تنها کاربرد و مفهوم این واژگان در فرهنگ دینى سیاسى مسلمین، مورد اشاره قرار مىگیرد . امت، واژهاى است که در متون و منابع دینى، به صورت چشمگیرى به کار رفته است . در قرآن کریم ضمن آیات متعدد به واژه «امت» برمىخوریم . در نصوص و روایات پیشوایان معصوم و نبى گرامى اسلام (ص) نیز این واژه بسیار به کار گرفته شده است . با توجه به جایگاه دینى و کاربرد مفهوم امت در منابع دینى، مىتوان گفت واژگان امت در معانى مختلفى، مانند دین، طریقت، جماعتى از مردم، انسانى که اسوه کمالات در جامعه است و جماعتى داراى مبداء، بهکار رفته است . (1) استاد علامه طباطبایى با عنایتبه معانى مختلف «امت» تلاش دارد تا معانى مختلف را در یک تعریف کوتاه، جمع نماید . ایشان معتقدند که «امت» به گروهى اطلاق مىگردد که هدف واحد، آنان را گردهم آورده است .» (2) به هر حال صرف نظر از مباحث مفهومى، شاید عنصر اشتراک افراد را در اهداف، بتوان به عنوان محور اصلى در تحقق و قوام «امت» در نظر گرفت . در رویکرد دینى به پدیده «امت» ، عنصر اعتقاد و اشتراک افراد در عقاید و باورهاى دینى از اهمیتخاصى مىیابد; تا جایى که تحقق «امت» بر بنیان آن صورت مىگیرد . در حالى که در تمدن غربى و برخى جوامع غیردینى، عمدتا اشتراکات نژادى و یا اشتراک در سرزمین، مورد تاکید و توجه قرار مىگیرد، اندیشه سیاسى اسلام با عنایتبه استحکام و پایدارى مشترکات اعتقادى و فکرى عمدتا بر عنصر معنویت مفاهیم «عقیده» تاکید داشته و اشتراک در عقاید را بهعنوان مبناى شکلگیرى «امت اسلامى» مطرح مىسازد; زیرا از دیدگاه اسلام، انسانیت انسان و کرامت وى، بیشتر بر تفکر و اندیشه استوار مىباشد، تا مظاهر مادى حیات انسان . به همین جهت اسلام اشتراک فکرى و اعتقادى مسلمین را، که خود عنصر مهمى براى پیوند جوامع اسلامى محسوب مىگردد، مقوم و رکن «امت اسلامى» دانسته و آنان را در قلمرو اشتراک ایمان مکتبى و باور دینى، برادران و از اعضاى یک خانواده و هر نوع امتیازات غیراعتقادى، نظیر خون، نژاد، وطن و غیره را ملغى و غیرقانونى اعلام کرده است . ماهیت و مقومات مفهوم «امت» در یکى از فرازهاى سخنان حکیمانه و همیشه جاوید نبى گرامى اسلام چنین آمده است: هذا کتاب من محمد بن عبدالله نبى المومنین من قریش و یثرب و من تبعهم و لحق بهم و جاهد معهم انهم امة واحدة من دون الناس . «این نوشتههایى است از محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان و مؤمنان قریش و یثرب و کسانى که از آنان تبعیت مىکنند و به آنان ملحق شدند و همراه آنان جهاد کردند، امت واحدى هستند در مقابل دیگر مردمان .» (3) دقت در عبارات فوق، بیانگر آن است که پدیده «امت اسلامى» بر بنیان اراده و اختیار افراد قرار داشته و اشتراک عقیدتى، مقوم و محقق آن است و این بر خلاف مفهوم غیرتوحیدى امت است که بر پیوندهاى اجبارى و قهرى نظیر اشتراک سرزمین، تاریخ، ملیت و . . . استوار مىباشد، امورى که از بدو تولد بر انسان تحمیل مىشود . امام خمینى و امت اسلامى موضع حضرت امام در قبال پدیده «امت اسلامى» بازتاب نگرش دینى - سیاسى ایشان در ابعاد مختلف حیات بشرى است . حضرت امام با رویکرد فقهى خاص، دینداران و پیروان اسلام را صرفنظر از تعلقات ملى، نژادى و مذهبى به اجتماع حول محور «توحید» به تحقق و عینیتخارجى امت قدرتمند اسلامى فرا مىخواند، زیرا این اندیشه تفسیر عینى تفکرى است که در متن تعالیم دینى (قرآن)، رسالت پیغمبر خاتم را چنین بازگو مىنماید: «برانگیخته شده براى راهنماى همه خلقها به سوى خیر و دعوت همه مردم به اعتقاد پیدا کردن به خداى یکتا .» (4) دقیقا همین نگرش توحیدى و دینى حضرت امام در نظریه او راجع به امت اسلامى بازتاب پیدا مىکند . حضرت امام این موضوع را چنین بازگو مىنمایند: اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را و عجم را، ترک را و فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امتبزرگ بهنام امت اسلامى در دنیا برقرار کند . . . . نقشههاى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاى اسلامى این است که قشرهاى مسلم را که خداوند تبارک و تعالى بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن کنند و این درستبرخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است . تمام مسلمین با هم برادر و برابر و هیچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . (5) فراز فوق بیانگر آن است که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، اسلام و اصل بنیادین و اعتقادى «توحید» ، حلقه وصل مسلمین و اساس تحقق «امت اسلامى» است و در واقع چنین نگرشى است که زمینههاى بایسته و مناسبى را براى «تجمع اسلامى» و عینیت اخوت دینى، در قالب اتحاد جوامع اسلامى فراهم مىسازد . «ما مىگوییم شماها با هم باشید، همه مسلمین با هم باشند . نه با آن یکى روابطى داریم و نه با شما روابطى داریم . با همه روابط داریم و همه شما را على السواء نگاه مىکنیم و همه مسلمین در نظر ما چنانچه به احکام اسلام عمل نمایند، عزیرند . ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از آفریقا باشد، از آمریکا باشد، از هر جا مىخواهد باشد، عزیز مىداریم .» (6) بنابر این مفهوم، ماهیت و مقوم «امت اسلامى» در اندیشه سیاسى حضرت امام، عمدتا با خصلت اعتقادى و معنوى شکل مىگیرد . قوام «امت اسلامى» بر محور اصل اعتقادى «توحید» و اشتراک افراد در مبدا و منتهاى حرکت تکاملى انسان استوار بوده و در این میان، تعالیم دینى قرآن کریم که با رهنمودهاى علمى و نظرى نبى خاتم (ص) تفسیر مىشود، روند حرکت جوامع بشرى را از مبدا تا منتهى عهده دار مىباشد . اعتقاد و باور افراد بر این امور، آنان را در زمره امت اسلامى قرار داده، عقد اخوت دینى را که خداوند در قران آن را جارى نموده، میان آنان محقق مىسازد . 2 . تشکیل امتبزرگ اسلام هر چند بر اساس تعالیم دینى و آموزههاى قرآن کریم، تحقق و تشکیل امت اسلامى به لحاظ نظرى کاملا آشکار و هویدا است، اما در زمینه علمى و عینیت این آرمان بلند الهى، دشوارىها و معضلات جدى وجود داشته که همواره دغدغه اساسى مصلحان اجتماعى و رهبران دینى بوده است . «بیدارگران اقالیم قبله» (7) و مصلحان اجتماعى، همواره کوشیدهاند تا نظریه امت واحده اسلام را عینیتبخشند و در این راستا، هر یک به طرح و وارسى این موضوع مبادرت نمودهاند . سید جمال و کواکبى، پیشگامان نهضت اصلاح در جهان اسلام، تحقق و عینیت «امت اسلامى» را از طریق تشکیل یک مجمع اخلاقى عالى که از هر کشور اسلامى، نمایندهاى در آن باشد، پیشنهاد مىدهند . رشید رضا و عدهاى دیگر، وحدت یکپارچه امت اسلامى را زیر پرچم یک امام عالى (رهبر واحد جهان اسلام) مطرح مىنماید . (8) اما تاکنون علىرغم این تلاشها، این آرمان عالى همچنان در مرحله یک نظریه و آیده ال باقى مانده است . حضرت امام خمینى که توانست آمال و ایده حکومت اسلامى را در گوشهاى از سرزمین پهناور جهان اسلام عینیتبخشد، هیچگاه از دغدغه تشکیل امتبزرگ اسلام در راستاى ایجاد حکومت جهانى اسلام آرام نگرفت و همواره این موضوع را مورد تاکید و اهتمام قرار داد . مکانیزم تحقق امت اسلامى در اندیشه حضرت امام حضرت امام (ره) با درک عینى و همه جانبه مشکلات فکرى و اخلاقى جوامع اسلامى و دولتهاى اسلامى، براى رسیدن به وحدت امت اسلامى و تحقق امتبزرگ اسلام، قبل از همه به اصلاح باورهاى دینى و سیاسى مسلمین پرداخته و اجتماع آنان را حول محور اسلام واقعى پیشنهاد مىکند . در این راستا حضرت امام، از طبقه بندى بنیادین اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى بهر برده و نوع دوم تلقى از اسلام را ناسازگار و مانع تحقق وحدت امت اسلامى عنوان مىکند و با شدت بدان به مبارزه مىپردازد . با توجه به این نگرش، به خوبى روشن خواهد شد که اشاعه و گسترش اندیشه اسلام آمریکایى، بهجاى اسلام ناب محمدى مهمترین مانع بر سر راه و دستیابى مسلمین به وحدت جهانى و تشکیل امتبزرگ اسلامى محسوب مىگردد . دقت در شاخصها و مؤلفههاى اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى سازگارى تلقى نخستبا اندیشه شکلگیرى وحدت امت اسلامى و تعارض و ناسازگارى برداشت دوم با این پدیده را روشن مىسازد . اگر شاخصهاى اسلام ناب محمدى که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام وجود داشت، در جوامع اسلامى تحقق یابد، تشکیل امتبزرگ اسلامى در پرتو آن سهل الوصول خواهد گشت، و برعکس، تا زمانى که اندیشه اسلام آمریکایى با شاخصها و لوازم خاص خود، در میان جوامع اسلامى حضور داشته باشد، اندیشه امت اسلامى نه تنها در سطح یک آرمان نظرى باقى خواهد ماند که با گذشت زمان، از سطح یک نظریه و آیدهال نیز محو خواهد گشت . حضرت امام (ره) در معرفى سیماى پرفروغ اسلام ناب محمدى، واژگان و اوصافى را به کار مىگیرند که در عین اینکه کاملا داراى خصلت و ماهیت دینى است، از بار سیاسى و مبارزاتى نیز برخوردار مىباشد . «اسلام ناب محمدى، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خون آشام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایى مىباشد .» (9) بجز مفاهیم و شاخصهاى مذکور که هر یک به نحوى بیانگر ماهیت مبارزاتى و ضد استکبارى تعالیم اسلامى است، در جاى دیگر مؤلفهها و شاخصهاى اسلام ناب و واژهها و مفاهیمى مطرح مىگردد که وجود آن در جوامع اسلامى مهمترین ابزار و راهکار براى تحقق وحدت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام محسوب مىگردد . «اسلام ناب محمدى طعم فقر چشیده، مدافع پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان عارف است .» (10) طبیعى است که ترویج و اشاعه چنین اسلامى در میان جوامع اسلامى، کمترین مجالى براى اختلاف و واگرایى در میان امت اسلامى باقى نگذاشته روحیه اخوت دینى را تحکیم مىبخشد . در مقابل، اندیشه اسلام آمریکایى، تفکر غیر دینى و به ظاهر مکتبى است که ابزار حاکمیت و سیادت قدرتمدان تاریخ قرار گرفته، با شاخصها و مولفههایى تعریف مىگردد که کمترین مجالى را براى اخوت دینى و همگرایى امت اسلامى باقى نمىگذارد . «اسلام آمریکایى، اسلام مستکبرین، مرفهین بىدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و فرصت طلبان است .» (11) اسلام امریکایى، اسلام ملاهاى دربارى، قتل عامها، و تجاوزها، مقدس نماهاى بى شعور، اسلام پول و زر و اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیتسرمایه داران بر مظلومین و پابرهنگان است .» (12) تعارض و رویارویى میان این دو نوع تفکر، به گونهاى است که حاملان هر دو برداشت را در مواجهه و ستیز دایمى قرار داده و کمترین مجالى براى وحدت اسلامى به همگرایى دینى باقى نگذارده است . زیرا حاملان اسلام ناب محمدى، علماى مبارزى هستند که قلبشان همیشه هدف تیرهاى زهرآگین جهانخواران بوده و اولین تیرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است، اما روحانى نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروج باطل و یا ثناگوى ظلم و مؤید آنان بودهاند . تا به حال یک آخوند دربارى و یک روحانى وهابى را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، به خصوص در مقابل شوروى متجاوز و امریکاى جهانخوار ایستاده باشد; همانگونه که یک روحانى وارسته و عاشق خدمتبهخدا و خلق خدا را ندیدهایم که براى یارى پابرهنگان زمین لحظهاى آرام و قرار داشته باشد . (13) در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، تلقى ناروا و غیرواقعى از اسلام همواره به عنوان مانع جدى بر سر راه وحدت امت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام مطرح بوده است . از این رو حضرت امام، قبل از ارایه هر نوع راهبرد عینى، ابتدا اشاعه اندیشه اسلام ناب محمدى و مبارزه با تلقى اسلام امریکایى و اسلام التقاط را سرلوحه برنامهریزىهاى خویش در قبال مسئولیت جهانى خویش قرار مىدهند . در همین راستا معظمله معرفى و تبیین جامع و بالنده اسلام را در درجه اول اهمیت قرار داده، اظهار مىدارند: . و ما مىگوییم اسلام را مىخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . . . اما آنکه ما مىتوانیم این است که مىتوانیم به وسیله دستگاههایى که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروههایى که در خارج مىروند، اسلام را آن طورى که هست معرفى کنیم . اگر آن طورى که هست معرفى شود، مورد قبول هم خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزى را القاء بکنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىکند و قدرتمندها از همین معنى مىترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها همه قشرهایى که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگى داریم و آن اینکه اسلام را آنطورى که هست، آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است، آنطوریکه در قرآن و روایات هست، آن طورى که به مردم ارایه بدهیم و به دنیا ارایه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر مىتواند مؤثر باشد . (14) بنابراین اندیشه وحدت امت اسلامى در مرحله علمى نیز از دیدگاه حضرت امام، پالایش اندیشه دینى مسلمین و اشاعه تفکر اسلام ناب محمدى نقطه عزیمت و نخستین گام در مسیر تحقق و عینیت آرمان و ایده امتبزرگ اسلام، است; زیرا مبارزه همه جانبه با اندیشه غیردینى اسلام امریکایى، موانع موجود بر سر راه تحقق این ایده را از میان برداشته و جوامع اسلامى را در این مسیر یارى مىرساند . حضرت امام با تاکید بر بینش غیر اسلامى سردمداران جوامع اسلامى، تفکر اسلام امریکایى را مانع اصلى وحدت امت اسلامى دانسته، مىفرمایند: «من امیدوار بودم که مسلمین و خصوصا سران مسلمین، از شعار به اسلام که یک پوششى است از براى عدم عمل به احکام اسلامى، دستبردارند و به اسلام بر حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند . تاکنون گرفتارى مسلمین و ملتهاى مظلوم اسلامى این بوده است که سران آنها به شعارهاى اسلامى اکتفاء مىکردند و در پوشش شعار مقاصد دیگرى داشتند .» (15) بنابراین در یک جمع بندى مختصر در این محور مىتوان گفتحضرت امام (ره) با تاکید بر پیامدهاى زیانبار اندیشه اسلام آمریکایى، تلاش براى برداشتن موانع وحدت امت اسلامى را قبل از ارایه هر نوع راهکار و طرح نظرى دیگر به عنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مىدهند . مکانیزم تحقق وحدت و تشکیل امت اسلامى تنها از طریق اجتماع جوامع اسلامى، زیر پرچم توحید اسلامى و تاسى به قرآن و اخوت اسلامى امکانپذیر است . (16) اما وحدت امت اسلامى، همواره با سه خطر جدى نژاد پرستى، فرقهگرایى مذهبى و ملىگرایى که اسلام آمریکایى مروج آن است، روبرو بوده که حضرت امام (ره) همواره تلاش نمودهاند تا اذهان تودههاى مسلمان را نسبتبه پیامدهاى ناگوار این پدیدههاى شوم، توجه داده و جوامع اسلامى را از افتادن در دام آن باز دارند . پىنوشتها: 1 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال 2 ، ش 1، بهار 1376 . 2 . همان، به نقل از محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 14، ص 322 . 3 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى سال دوم، شماره 1، ص 69 . 4 . انعام، 91 . 5 . صحیفه نور، ج 12، ص 122 . 6 . در جستجوى راه از کلام امام (دفتر نهم - ملت و امت)، ص 665 . 7 . این تعبیر از محمد رضا حکیمى است که عنوان یکى از آثارش مىباشد . 8 . اقتباس از: حامد الگار، نهضتبیدادگرى در جهان اسلام، ترجمه سید محمد مهدى جعفرى، تهران، شرکتسهامى انتشار، 1362 . 9 . صحیفه نور، ج 21، ص 3 . 10 . همانجا . 11 . صحیفه نور، ج 20، ص 194 . 12 . پیشین، ص 131 . 13 . اسلام ناب محمدى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، ص 155 . 14 . آیین انقلاب اسلامى (گزیدهاى از اندیشه و آزادى امام خمینى) مؤسسه تنظیم آثار امام خمینى، چاپ دوم، 1374، ص 416 . 15 . صحیفه نور، ج 14، ص 107 . 16 . زهرا رهنورد، امام خمینى و اندیشه دولتبزرگ اسلامى (مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد) مؤسسه نشر آثار امام .قیمت فایل فقط 2,500 تومان
برچسب ها : های اندیشه اسلامی در مواجهه با جهانی شدن , های اندیشه اسلامی در مواجهه با جهانی شدن